کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انعطافناپذیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نصیحت ناپذیر
لغتنامه دهخدا
نصیحت ناپذیر. [ ن َ ح َ پ َ ] (نف مرکب ) نصیحت نشنو. مقابل نصیحت پذیر. رجوع به نصیحت پذیر شود.
-
نهایت ناپذیر
لغتنامه دهخدا
نهایت ناپذیر. [ ن ِ /ن َ ی َ پ َ ] (نف مرکب ) بی پایان . بی انتها. نامحدود.
-
اجتناب ناپذیر
فرهنگ واژههای سره
پیشگیری ناپذیر، دوری ناپذیر، پرهیزناپذیر، ناگزیر،گزیرستن
-
زوال ناپذیر
لغتنامه دهخدا
زوال ناپذیر. [ زَ پ َ ] (نف مرکب ) زوال ناپذیرنده . آنچه فنا نشود. آنچه دوام کند. پایدار. مقابل زوال پذیر: روح جهان زوال ناپذیر است . (فرهنگ فارسی معین ).
-
صورت ناپذیر
لغتنامه دهخدا
صورت ناپذیر. [ رَ پ َ ] (نف مرکب ) انجام ناشدنی . ناممکن . غیرممکن . نشدنی .
-
irreversible
برگشتناپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ویژگی فرایندهایی که نمیتوان آنها را با تغییر بسیار کوچک شرایط خارجی وارونه کرد
-
چاره ناپذیر
لغتنامه دهخدا
چاره ناپذیر. [ رَ / رِ پ َ ] (نف مرکب ) علاج ناپذیر. غیرقابل علاج . چاره ناپذیرنده .
-
تباهی ناپذیر
لغتنامه دهخدا
تباهی ناپذیر. [ ت َ پ َ ] (نف مرکب ) تباهی ناپذیرنده . ضد تباهی پذیر. آنکه فسادپذیر نباشد. آنکه فساد در او راه نیابد. || نامیرا. ابدی . همیشه پایدار. ضد فانی و تباهی پذیر. رجوع به تباه و تباهی و دیگر ترکیب های این دو شود.
-
درمان ناپذیر
لغتنامه دهخدا
درمان ناپذیر. [ دَ پ َ ] (نف مرکب ) درمان ناپذیرنده . غیرقابل علاج : تا بدانی کو حکیم است و خبیرمصلح امراض درمان ناپذیر. مولوی .بعد از این خونریز درمان ناپذیرکاندر افتاد ازبلای آن وزیر. مولوی .رجوع به درمان ناپذیر شود.
-
ادراک ناپذیر
لغتنامه دهخدا
ادراک ناپذیر. [ اِ پ َ ] (نف مرکب ) غیرقابل فهم و تعقل .
-
اصلاح ناپذیر
لغتنامه دهخدا
اصلاح ناپذیر. [ اِ پ َ ] (نف مرکب ) مقابل اصلاح پذیر. کاری که اصلاح آن میسر نباشد یا کسی که به اصلاح نگراید. اصلاح ناشدنی .
-
اندازه ناپذیر
لغتنامه دهخدا
اندازه ناپذیر. [ اَ زَ / زِ پ َ ] (نف مرکب ) در اصطلاح ریاضی ، آنچه قابل اندازه گیری نباشد . (از یادداشت مؤلف ).
-
انجام ناپذیر
لغتنامه دهخدا
انجام ناپذیر. [اَ پ َ ] (نف مرکب ) غیرقابل اجرا. اجراناپذیر. پیش نرفتنی . (از لغات فرهنگستان ) (از فرهنگ فارسی معین ).
-
بخش ناپذیر
لغتنامه دهخدا
بخش ناپذیر. [ ب َ پ َ ] (نف مرکب ) غیرقابل قسمت در حساب . (واژه های فرهنگستان ).
-
خم ناپذیر
لغتنامه دهخدا
خم ناپذیر. [ خ َ پ َ ] (نف مرکب ) کج نشونده . غیرقابل انحناء. تانشو. غیرقابل انعطاف . (یادداشت بخط مؤلف ).