کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اندخسیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اندخسیدن
/'andaxsidan/
معنی
پناه گرفتن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اندخسیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] 'andaxsidan پناه گرفتن.
-
اندخسیدن
فرهنگ فارسی معین
(اَ دَ دَ) (مص م .) 1 - پناه دادن ، پشتیبانی کردن . 2 - پناه گرفتن .
-
اندخسیدن
لغتنامه دهخدا
اندخسیدن . [ اَ دَ دَ ] (مص ) حمایت نمودن و پشتی کردن و پناه دادن . (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) (از مؤید الفضلاء). || (مص ) پناه گرفتن . (برهان قاطع) (فرهنگ میرزا ابراهیم ) (فرهنگ سروری ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). عوذ. عیاذ. ...
-
جستوجو در متن
-
اندخسان
لغتنامه دهخدا
اندخسان . [ اَ دَ ] (نف ، ق ) در حال اندخسیدن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به اندخسیدن شود.
-
اندخس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] 'andaxs ۱. پشتوپناه؛ پشتیبان: ◻︎ چرا رانی کسی را از برِ خویش / که اندخسش نباشد جز درِ تو (سراجالدین راجی: مجمعالفرس: اندخس).۲. (بن مضارعِ اندخسیدن) = اندخسیدن
-
تعوذ
لغتنامه دهخدا
تعوذ. [ ت َ ع َوْ وُ ] (ع مص ) اندخسیدن . (منتهی الارب ). اندخسیدن و پناه دادن و پناه گرفتن . (ناظم الاطباء). پناه گرفتن و اعوذباﷲ گفتن و اندخسیدن . (آنندراج ). اعتصام و پناه گرفتن به چیزی . (از اقرب الموارد). بازداشت خواستن . (تاج المصادر بیهقی ) (ز...
-
استعاذه
لغتنامه دهخدا
استعاذه . [ اِ ت ِ ذَ ] (ع مص ) استعاذت . پناه گرفتن . (منتهی الارب ) (غیاث ). اندخسیدن . پناه جستن . پناه بردن به . التجاء. || (اصطلاح تجوید) کلمه ٔ اعوذ باﷲ من الشیطان الرجیم گفتن .- استعاذه کردن ؛ اعتصام به . ملتجی شدن . پناه بردن به .
-
عیاذ
لغتنامه دهخدا
عیاذ. (ع مص ) پناه بردن و اندخسیدن . (از منتهی الارب ) (ازآنندراج ) (از ناظم الاطباء). ملتجی گشتن و پناه بردن . (از اقرب الموارد). || چسبیدن به چیزی ولازم شدن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). ملازم گشتن چیزی را. (از اقرب الموارد)....
-
عوذ
لغتنامه دهخدا
عوذ. [ ع َ ] (ع مص ) اندخسیدن و پناه بردن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). ملتجی گشتن و پناه جستن . (از اقرب الموارد). عیاذ. معاذ. معاذة. رجوع به عیاذ و معاذ و معاذة شود.- عوذاً باﷲ منک ؛ پناه میبرم بخدااز تو. (از منتهی الارب ) (...
-
پناه بردن
لغتنامه دهخدا
پناه بردن . [ پ َ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) پناهیدن . اندخسیدن . ملتجی شدن . در حمایت کسی درآمدن . زنهار خواستن . التجاء. عوذ. عیاذ. اعاذه . استعاذه . تعوّذ. مَعاذ. مَعاذّه . ضبی . ضبو. لوذ. اهداف . (منتهی الارب ). ارز : چو بردم به دادار گیهان پناه بدل شاد...
-
پناهیدن
لغتنامه دهخدا
پناهیدن . [ پ َ دَ ] (مص ) پناه بردن . پناه کردن . اندخسیدن . پناه جستن . عوذ.لوذ. التجاء. ملتجی شدن . حمایت خواستن : به یزدان پناهد بروز نبردنخواهد بجنگ اندرون آب سرد. فردوسی .به یزدان پناهید ازو جست بخت بدان تا بیاراید آن نو درخت . فردوسی .شما تیغه...