عیاذ. (ع مص ) پناه بردن و اندخسیدن . (از منتهی الارب ) (ازآنندراج ) (از ناظم الاطباء). ملتجی گشتن و پناه بردن . (از اقرب الموارد). || چسبیدن به چیزی ولازم شدن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). ملازم گشتن چیزی را. (از اقرب الموارد). || بچه آوردن آهو ماده و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بچه آوردن آهو و شتر و اسب و هر ماده ای . (ناظم الاطباء). بتازگی بچه دار شدن آهو و جز آن . || اقامت کردن با کسی . (از اقرب الموارد). عَوذ. مَعاذ. مَعاذة. رجوع به عوذ و معاذ و معاذة شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.