کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انداب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انداب
لغتنامه دهخدا
انداب . [ اَ ] (اِ مرکب ) در تداول عامه بستو. کوزه ٔ فراخ دهانه و آن مخفف آوند آب است . (یادداشت مؤلف ).
-
انداب
لغتنامه دهخدا
انداب . [ اَ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان اهر با 517 تن سکنه . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوب است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
انداب
لغتنامه دهخدا
انداب . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ نَدْبة. (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (آنندراج ). نشانهای جراحت که بر پوست باقی باشند. (آنندراج ). ج ِ نَدْب ، و نَدْب ، ج ِ نَدْبة است . (از اقرب الموارد). و رجوع به نَدْبة شود.
-
انداب
لغتنامه دهخدا
انداب . [ اِ ] (ع مص ) سخت گنده شدن نشان زخم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). سخت شدن نَدْبة (نشان زخم که بر پوست باقی ماند). (از اقرب الموارد). || اثر کردن زخم و جراحت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). اثرگذاشتن زخم در کسی . ...
-
جستوجو در متن
-
ندب
لغتنامه دهخدا
ندب . [ ن َ ] (ع اِ) ج ِ ندبة، به معنی اثر زخم باقی مانده بر پوست . رجوع به نَدْبة و نَدَبة شود. و جمع آن ندوب و انداب است .
-
مندب
لغتنامه دهخدا
مندب . [ م ُ دِ ] (ع ص ) خود را در خطر افکننده . (آنندراج ). آنکه خودرا در خطر می اندازد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب )(از اقرب الموارد). || زخم که نشان آن سخت کنده شود. (آنندراج ) (از منتهی الارب ). || اثر زخم کلان . (ناظم الاطباء). رجوع به انداب...
-
ندبة
لغتنامه دهخدا
ندبة. [ن َ ب َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث نَدْب . (اقرب الموارد). رجوع به نَدْب شود. || نشان جراحت که بر پوست باقی باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ، نَدَب ، اَنداب ، نُدوب . || ندبة از هر خف و حافری ؛ که به یک حالت ثابت نماند.(از اقرب الموارد). از اسب و ...
-
ندب
لغتنامه دهخدا
ندب . [ ن َ دَ ] (ع مص ) سخت شدن نشان زخم . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نشاندار زخم گردیدن پشت . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (اِ) نشان زخم . (غیاث اللغات ) (فرهنگ نظام ). نشان جراحت که بر پوست باقی...