کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انبور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انبور
لغتنامه دهخدا
انبور. [ اَم ْ ] (اِ) انبر. (ناظم الاطباء) (از مؤید الفضلاء). کلبتان و آن چیزیست که حداد بدان آهن گیرد. (زمخشری ): بجای انبور دست در کوره کرد و آهن تفسیده بیرون کرد. (تذکرةالاولیاء عطار). کلبتان ؛ انبورآهنگران . (بحر الجواهر) (منتهی الارب ). کتیفه ؛...
-
جستوجو در متن
-
کتیفة
لغتنامه دهخدا
کتیفة. [ ک َ ف َ ] (ع اِ) آهن پاره ٔ بند در و آن دراز و پهن باشد و گاهی آن را تخته وار پهن سازند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آهن پاره ٔ پهن و درازی که در را بدان بندند. (ناظم الاطباء). کتیف . رجوع به کتیف شود. || کینه و دشمنی . (منتهی الارب ) ...
-
کلبتان
لغتنامه دهخدا
کلبتان . [ ک َ ب َ ] (ع اِ) انبر آهنگران . (منتهی الارب ). به صیغه ٔ تثنیه انبر آهنگران که آهن تافته را بدان از کوره درآورند. (ناظم الاطباء). بمعنی کلبتین باشد و آن آلتی است که آهنگران و امثال ایشان را، که آهن تفته را بدان برگیرند و آن را انبر هم می ...