کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امتداد یافتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
prolonging
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طولانی شدن، طولانی کردن، امتداد دادن، دراز کردن، امتداد یافتن، بتاخیر انداختن، بطول انجامیدن، ممتد کردن، طول دادن
-
prolong
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طولانی تر، طولانی کردن، امتداد دادن، دراز کردن، امتداد یافتن، بتاخیر انداختن، بطول انجامیدن، ممتد کردن، طول دادن
-
weaving configuration
آرایش ضربدری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نحوۀ طراحی خطهای عبور و چگونگی امتداد یافتن آنها در محدودۀ ضربدری
-
اطلحباب
لغتنامه دهخدا
اطلحباب . [ اِ ل ِ ] (ع مص ) اطلحباب راه ؛ امتداد یافتن آن . (از متن اللغة).
-
اتل
دیکشنری عربی به فارسی
از پس امدن , ازدنبال امدن , بعدامدن , پيروي کردن از , متابعت کردن , دنبال کردن , تعقيب کردن , فهميدن , درک کردن , در ذيل امدن , منتج شدن , پيروي , استنباط , متابعت , طولا ني کردن , امتداد دادن , دراز کردن , امتداد يافتن , بتاخيرانداختن , طفره رفتن , ...
-
بسط پیدا کردن
لغتنامه دهخدا
بسط پیدا کردن . [ ب َ پ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) توسعه یافتن . امتداد پیدا کردن .
-
دیر کشیدن
لغتنامه دهخدا
دیر کشیدن . [ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) امتداد. به درازا کشیدن . ادامه یافتن . زمان بسیار گرفتن ؛ صحبت آن دودیر کشید. (یادداشت مؤلف ) : دیگر روز با من خالی داشت این خلوت دیری بکشید. (تاریخ بیهقی ).
-
run
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اجرا کن، رانش، ترتیب، سلسله، تک، ردیف، محوطه، سفر و گردش، حدود، امتداد، رد پا، دویدن، راندن، اداره کردن، پیمودن، دایر بودن، پخش شدن، جاری شدن، دوام یافتن، ادامه دادن، نشان دادن، پوییدن
-
ممدود
لغتنامه دهخدا
ممدود. [ م َ ] (ع ص ) کشیده و دراز. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کشیده شده : سایه ٔ همایونش بر همه ٔ جهانیان ممدود. (یادداشت مرحوم دهخدا). بعضی گفتند که ظل ممدود است در بهشت . (کشف الاسرار ج 2 ص 545).- الف ممدود ؛ در عربی الفی است که بعد از آن همزه باش...
-
دراز گردیدن
لغتنامه دهخدا
دراز گردیدن . [ دِ گ َ دَ ] (مص مرکب ) دراز شدن و طولانی شدن . ارتفاع یافتن . بسمت بالا قد کشیدن : تَعَقﱡر؛ دراز گردیدن گیاه . سَمق ؛ دراز گردیدن تره . مَشَق ؛ دراز و باریک اندام گردیدن جاریه . (از منتهی الارب ). || بسمت پایین کشیده شدن . طول یافتن چ...
-
تبسط
لغتنامه دهخدا
تبسط. [ ت َ ب َس ْ س ُ ] (ع مص ) تبسط در شهرها؛ عبور کردن در طول و عرض آنها. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). در شهرها رفتن به هر سوی آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || کشیده شدن و امتداد یافتن روز. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). امتداد. (ف...
-
طول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] tul ۱. [مقابلِ کوتاهی] درازی.۲. [مقابلِ عَرض] درازا.۳. (اسم مصدر) دراز شدن.۴. (ریاضی) هریک از دو ضلع بزرگتر مستطیل.۵. امتداد: در تمام طول خیابان، قدمبهقدم گُل گذاشته بودند.۶. (اسم مصدر) طولانی شدن.۷. مدت: در طول این چند سال، پدرت خی...
-
اثینه
لغتنامه دهخدا
اثینه . [ اَ ن َ ] (اِخ ) صورتی از نام آطن ، کرسی یونان . مؤلف قاموس کتاب مقدس ذیل اتینا آرد: اتینا (شهر منرفا)و بزرگترین شهرهای اتیکاست در یونان و بر خلیج سالونیک واقع و مسافتش از قرنتش 46 میل و از ساحل بقدر پنج میل است و بر دشتی وسیع واقع است که ا...
-
دراز گشتن
لغتنامه دهخدا
دراز گشتن . [ دِ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) دراز گردیدن . دراز شدن . ارتفاع یافتن .طولانی شدن بسمت بالا. || طول یافتن بسمت پایین . طولانی شدن چون از بالا بدان نگرند : موی زیر بغلش گشته درازوز قفا موی پاک فلخوده . طیان . || گسترده شدن . امتداد یافتن : اِنجر...
-
کشیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [پهلوی: kašītan] ke(a)šidan ۱. حمل کردن.۲. چیزی یا کسی را با فشار و زور به طرفی بردن: ◻︎ طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف / گر بکشم زهی طرب ور بکُشد زهی شرف (حافظ: ۵۹۶).۳. خارج کردن غذا از دیگ یا دیس و گذاشتن آن در بشقاب: برایم زرشک پلو...