کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الم غلمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
الم غلمی
لغتنامه دهخدا
الم غلمی . [ اَل ْ ل َ غ َل ْ ل َ ] (ص نسبی ) بدل . عملی . مصنوع . قلب . ساختگی . مُزَوَّر. (یادداشت مؤلف ). رجوع به اَلَّم غَلَّم شود.
-
واژههای مشابه
-
اَلَم
لهجه و گویش بختیاری
alam علم، پرچم (تکه پارچه مثلث شکلى به رنگ سبز یا مشکى که بر سرِ چوب کنند).سبز آن روى برخى بامها افراشته مىشودو همیشگى است، سیاه آن مخصوص عزادارى و موقت است.
-
الم الم
لغتنامه دهخدا
الم الم . [ اُ ل ُ اُ ل ُ ] (اِ مرکب ) فوج فوج . (فرهنگ رشیدی ). گروه گروه و فوج فوج . چه الم بمعنی فوج و گروه باشد. (برهان قاطع) (هفت قلزم ) (آنندراج ) (از انجمن آرا). فوج در فوج . (فرهنگ سروری ) (فرهنگ خطی ) (برهان جامع). || پی درپی و زودزود. (فرهن...
-
الم شنگه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [؟] ‹علمشنگه› [عامیانه] 'alamšange دادوقال؛ آشوب؛ جاروجنجال.〈 المشنگه راه انداختن (برپا کردن، درآوردن): [عامیانه] آشوب کردن؛ شلوغی راه انداختن؛ جاروجنجال برپا ساختن.
-
الم شنگه
فرهنگ فارسی معین
(اَ لَ شَ گِ) (اِ.) (عا.) جنجال ، سر و صدا، هیاهو.
-
ذوات الم
لغتنامه دهخدا
ذوات الم . [ ذَ ت ُ اَ ] (ع ص مرکب ،اِ مرکب ) سورتها از قرآن که به الف لام میم آغازد.
-
الم هندی
لغتنامه دهخدا
الم هندی . [ اَ ل َ م ِ هَِ ] (اِخ ) پرشادرای ولد مهتاب رای قوم کایتهه . پدرش مدتی منشی دفتر خانه گورنری کلکته بود. این ابیات ازوست :شب که از شوخی مژگان تو افسانه زدندنشتری در رگ خواب من دیوانه زدند.تنها ندارد ابروش ، شمشیر عریان در بغل صد خنجر خونری...
-
الم پرور
لغتنامه دهخدا
الم پرور. [ اَ ل َ پ َ وَ ] (نف مرکب ) آنکه پیوسته غمگین و اندوهناک است . غمناک . اندوهگین .
-
الم تر
لغتنامه دهخدا
الم تر. [ اَ ل َ ت َ رَ ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ استفهامی ) یعنی ندانستی ؟ (از ترجمان علامه ٔ جرجانی تهذیب عادل ). آیا ندیدی ؟ آغاز سوره ٔ فیل از قرآن کریم است : اء لم تر کیف فعل ربک باصحاب الفیل . (قرآن 1/105).
-
الم توتزار
لغتنامه دهخدا
الم توتزار. [ اَ ل َ ] (اِخ ) یکی ازدیههای هزار پی شهرستان آمل . رجوع به مازندران و استراباد رابینو ص 113 و ترجمه ٔ همان کتاب ص 152 شود.
-
الم دلی
لغتنامه دهخدا
الم دلی . [ اَ ل َ دَ ] (اِ) در کلارستاق به بارانک گویند. رجوع به بارانک و جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 233 شود.
-
الم دیده
لغتنامه دهخدا
الم دیده . [ اَ ل َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) آنکه رنج و درد بیند. رجوع به اَلَم شود.
-
الم رسان
لغتنامه دهخدا
الم رسان . [اَ ل َ رَ / ِر ] (نف مرکب ) آنچه الم رساند. الم رساننده . غم انگیز. دردآور. رجوع به اَلَم شود : برابری میکند (امیرالمؤمنین ) با بلیه ٔ الم رسان با صبر بسیاری که خدا به او داده است . (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 306). پس پناه برد امیرالمؤمنین د...
-
الم رساننده
لغتنامه دهخدا
الم رساننده . [ اَ ل َرَ / ِر ن َن ْ دَ / دِ ] (نف مرکب ) آنچه الم رساند. الم رسان . رجوع به اَلَم شود : و دفع کرد واقعه های الم رساننده را. (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 308).