الم الم . [ اُ ل ُ اُ ل ُ ] (اِ مرکب ) فوج فوج . (فرهنگ رشیدی ). گروه گروه و فوج فوج . چه الم بمعنی فوج و گروه باشد. (برهان قاطع) (هفت قلزم ) (آنندراج ) (از انجمن آرا). فوج در فوج . (فرهنگ سروری ) (فرهنگ خطی ) (برهان جامع). || پی درپی و زودزود. (فرهنگ سروری ) (برهان جامع) (شرفنامه ٔ منیری ) (مؤید الفضلاء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.