کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اقاقیا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اقاقیا
/'aqāqiyā/
معنی
۱. (زیستشناسی) درخت زینتی از خانواده پروانهواران با برگهای مرکب ریز به رنگ سبز روشن که گلهای سفید، خوشهای، و معطر دارد.
۲. (طب قدیم) عصاره یا صمغی که از میوۀ مُغیلان گرفته میشده و برای تقویت معده و کبد به کار میرفته.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اقاقیا
فرهنگ نامها
(تلفظ: aqāqiyā) (معرب از یونانی) (در گیاهی) درختی است از راستهی شبدرها که گلهای خوشهای سفید یا صورتی خوشبو دارد ؛ آکاسیا .
-
اقاقیا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] ‹اقاقی› 'aqāqiyā ۱. (زیستشناسی) درخت زینتی از خانواده پروانهواران با برگهای مرکب ریز به رنگ سبز روشن که گلهای سفید، خوشهای، و معطر دارد.۲. (طب قدیم) عصاره یا صمغی که از میوۀ مُغیلان گرفته میشده و برای تقویت معد...
-
اقاقیا
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) (اِ.) معرب واژة یونانی اکیاکیا؛ درختی است خاردار با گل های خوشه ای سفید یا صورتی و خوشبو که چوبی سخت و محکم دارد.
-
اقاقیا
لغتنامه دهخدا
اقاقیا. [ اَ ] (معرب ، اِ) مأخوذ از یونانی ، عصاره ٔ خاری است که پوست را بدان دباغت کنند و آن صلب و سیاه رنگ میباشد و بعضی گویند صمغ خار مغیلان است ، اگر بخودبرگیرند قطع خون رفتن کند. (آنندراج ) (برهان ). عصاره ٔ قرظ (سَنْط)، آن را خشک کنند و قرص از...
-
اقاقیا
دیکشنری فارسی به عربی
جرادة , خرنوب
-
واژههای همآوا
-
اغاغیا
لغتنامه دهخدا
اغاغیا. [ ] (اِ) اقاقیا. قسمی از گل سفید و درخت آن : در خانه ٔ ما یک درخت اغاغیاست . (از فرهنگ نظام ).
-
جستوجو در متن
-
locust
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ملخ، اقاقیا
-
locusts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ملخ ها، ملخ، اقاقیا
-
lightwood
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چوب سبک، نوعی درخت اقاقیا
-
جرادة
دیکشنری عربی به فارسی
خرنوب , اقاقيا , ملخ
-
خرنوب
دیکشنری عربی به فارسی
اقاقيا , اکاسيا , اکاکيا , درخت صمغ عربي
-
acacia
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آکاسیا، اقاقیا، اکاسیا، اکاکیا، درخت صمغ عربی
-
بابل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) bābol درختچهای با برگهای دوردیفی شبیه برگ اقاقیا و گلهای زرد که مصرف دارویی دارد.