اقاقیا. [ اَ ] (معرب ، اِ) مأخوذ از یونانی ، عصاره ٔ خاری است که پوست را بدان دباغت کنند و آن صلب و سیاه رنگ میباشد و بعضی گویند صمغ خار مغیلان است ، اگر بخودبرگیرند قطع خون رفتن کند. (آنندراج ) (برهان ). عصاره ٔ قرظ (سَنْط)، آن را خشک کنند و قرص از آن سازند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ) (قانون بوعلی سینا مقاله ٔ ثانیه از کتاب ثانی ص 156). صمغ قرظ. (الابنیه عن حقایق الادویه ). دو قسم عصیر منجمد را بنام اقاقیا می نامند، یکی اقاقیای صادق که اقاقیای مصری نیز گویند و عبارتست از عصاره ٔ غلافهای سبز میوه ٔ مغیلان و بشکل قطعاتی است که تقریباً از 25 تا 30 مثقال وزن هر یک از آنها میباشد و سیاه رنگ و طعمشان عفص است و دیگری اقاقیای کاذب که از عصیر بعضی میوه ها مانند آلوچه و برخی دیگرمیوه های طایفه ٔ روزاسه درست مینمایند و رنگ این قسم سرخ قهوه ای و مزه ٔ آن مانند مزه ٔ آلوی نارس است و در فرنگ بخصوص در آلمان این قسم اقاقیا را می سازند و اکنون در تهران یک نوع درختی که دارای گلهای خوشه ٔ سفیدی است و از همان طایفه ٔ مغیلان است به اسم درخت اقاقیا موسوم مینمایند. (ناظم الاطباء): قَرَظ؛ بار درخت سَنْط که از عصاره ٔ آن اقاقیا برآید. (منتهی الارب ). و رجوع به تحفه ٔ حکیم مؤمن و ترجمه ٔ صیدنه شود.
- اقاقیای پیچ ؛ اقاقیای بنفش . (یادداشت مؤلف ).
- اقاقیای زرد ؛ اقاقی زرد. (یادداشت مؤلف ).
- اقاقیای سرخ .
- اقاقیای هندی ؛ عصاره ای که از اقاقیا گرفته میشود و آنرا بندرت و کم یابی مثل زنند. (یادداشت مؤلف ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.