کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اغضان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اغضان
لغتنامه دهخدا
اغضان . [ اِ ] (ع مص ) پیوسته باریدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پیوسته باران باریدن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (آنندراج ). مدام باریدن آسمان : اغضنت السماء؛ دام مطرها. (از اقرب الموارد). || پیوسته شدن تب و برجای بودن آن : اغضنت علی...
-
واژههای همآوا
-
اقذان
لغتنامه دهخدا
اقذان . [ اِ ] (ع مص ) نیک عیب ناک گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
اقزان
لغتنامه دهخدا
اقزان . [ اِ ] (ع مص ) شکستن ساق و جز آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
پیوسته
لغتنامه دهخدا
پیوسته . [ پ َ / پ ِ وَ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) متصل . ملصق . بهم بسته . بلافصل . بی فاصله ٔ مکانی . پیوندکرده شده . موصول . مرصوص . مربوط. ملتصق . بیکدیگر دوسیده . ملحق . لاحق . ملحق شده : جنیانجکث ، قصبه ٔ تغزغز است ... و مستقر ملک است و بحدود چین پیوس...