اغضان . [ اِ ] (ع مص ) پیوسته باریدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پیوسته باران باریدن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (آنندراج ). مدام باریدن آسمان : اغضنت السماء؛ دام مطرها. (از اقرب الموارد). || پیوسته شدن تب و برجای بودن آن : اغضنت علیه الحمی ؛ دامت و الّحت . (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.