کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اغشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اغشی
لغتنامه دهخدا
اغشی . [ اَ شا ] (ع ص ، اِ) فرس اغشی ؛ اسب سپید سر و روی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). از اسب و غیراسب آنکه سپیدی روی او را گرفته یا آنکه از تمام بدن سر آن تنها سپید باشد مانند ارقم . مؤنث آن غشواء است . الاغشی من الخیل و غیره ما یغشی وجهه بیاض ا...
-
جستوجو در متن
-
غشی
لغتنامه دهخدا
غشی . [ غ ُ شا ] (ع مص ) اغشی بودن اسب . (از اقرب الموارد). سفیدی روی اسب یا سفیدی سر او فقط. رجوع به اغشی و غشواء شود.
-
غشواء
لغتنامه دهخدا
غشواء. [ غ َش ْ ] (ع ص ) مؤنث اغشی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || بز که سپیدی روی وی را بپوشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آن گوسفند که روی او سفید بود. (مهذب الاسماء). || اسب ماده ٔ سپیدسر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). غشواء. از خیل و جز آن ، آن ...
-
اغشاء
لغتنامه دهخدا
اغشاء. [ اِ ] (ع مص ) فروپوشانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). برپوشانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). و منه قوله تعالی : «فاغشیناهم فهم لایبصرون » (قرآن 9/36). (از منتهی الارب ) (آنندراج ). پوشیدن . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). || ک...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن هبةاﷲبن العلأبن منصور المخزومی الأدیب النحوی ، المعروف به الصدربن الزاهد، مکنی به ابوالعباس . وفات او به سیزدهم رجب به سال 611 هَ .ق . در هشتاد و اند سالگی بود. و او اختصاصی عظیم به شیخ ابوسعیدبن خشاب داشت و هیچگاه از وی...