کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعصام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اعصام
لغتنامه دهخدا
اعصام . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ عَصام ، بمعنی حلقه ای که در گردن سگ باشد. (از منتهی الارب ). || ج ِ عُصم ، عُصُم ، بمعنی باقیمانده ٔ اثر حنا وجز آن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || جج ِ عِصمَة و عُصمَة، بمعنی گردن بند و جز آن . و عَ...
-
اعصام
لغتنامه دهخدا
اعصام . [ اِ ] (ع مص ) گرفتن دامن کسی را: اعصم بفلان اعصاماً؛ گرفت دامن وی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). متمسک و ملازم شدن کسی را. (از اقرب الموارد). چنگ درزدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). || گرفتن یال اسب را: اعصم بالفرس ؛ گرفت یال اس...
-
واژههای همآوا
-
ائثام
لغتنامه دهخدا
ائثام . [ اِءْ ] (ع مص ) رجوع به ایثام شود.
-
اعثام
لغتنامه دهخدا
اعثام . [ اِ ] (ع مص ) استوار نادوختن توشه دان را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
اعسام
لغتنامه دهخدا
اعسام . [ اَ ] (ع اِ) بعیر حسن الاعسام ؛ شتر نیکواندام . (منتهی الارب ).
-
اعسام
لغتنامه دهخدا
اعسام . [ اِ ] (ع مص ) خشک گردانیدن دست و پا را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خشک کردن دست . (از اقرب الموارد)(از متن اللغة). || اشک ریختن . چشم فروخوابیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سرشک ریختن و گویند: چشم فروبستن . (از...
-
جستوجو در متن
-
عصام
لغتنامه دهخدا
عصام . [ ع َ ] (ع اِ) حلقه ای که در گردن سگ باشد. ج ، أعصام . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
اعصم
لغتنامه دهخدا
اعصم . [ اَ ص ُ ] (ع اِ) جج ِ عَصمَة وعُصمَة. (منتهی الارب ). رجوع به اعصام و عصمة شود.
-
عصم
لغتنامه دهخدا
عصم . [ ع ُ ] (ع اِ) باقیمانده ٔ هر چیزی . (از اقرب الموارد). || باقی مانده ٔ اثر حنا و قطران و خضاب و مانند آن در دست و پا. (منتهی الارب ). اثر خضاب و قطران و مانند آن . (از اقرب الموارد). عُصُم . و رجوع به عُصُم شود. || سپیدی بازوی آهو و مانند آن ....
-
عصمة
لغتنامه دهخدا
عصمة. [ ع ُ م َ ] (ع اِمص ) سپیدی بازوی آهو و مانند آن ، و سپیدشدگی دست و پای آهو و بز کوهی . (منتهی الارب ). اسم مصدر است از صفت اعصم . (از اقرب الموارد). رجوع به اعصم شود. || (اِ) قلاده . (اقرب الموارد). عِصمة. رجوع به عصمة شود. || حمیل و حلقه ای ک...
-
چنگ درزدن
لغتنامه دهخدا
چنگ درزدن . [ چ َ دَ زَ دَ ] (مص مرکب ) پنجه درافکندن به . درآویختن به چیزی . دست بردن بچیزی . امساک . امتساک . استمساک . تمسیک . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). تمسک . (منتهی الارب ) (زوزنی ) (تاج المصادر) (دهار). تعلق . (تاج المصادر) (دهار). |...
-
عصمة
لغتنامه دهخدا
عصمة. [ ع ِ م َ ] (ع اِ) گردن بند و حمیل . (منتهی الارب ). قلاده و گردن بند و حمایل . (ناظم الاطباء). قلاده . (اقرب الموارد). رسن . (دهار) (مهذب الاسماء). عُصمة. و رجوع به عُصمة شود. ج ِ، عِصَم ، أعصُم ، و عِصَمة ، أعصام . (اقرب الموارد) (منتهی الا...