کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعزام شد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اعزام شد
دیکشنری فارسی به عربی
اِبتعثَ
-
واژههای مشابه
-
اعزام کننده
دیکشنری فارسی به عربی
مرسل
-
اعزام داشتن
دیکشنری فارسی به عربی
ارسالية
-
اعزام داشتن برای (مجازات و غیره)
دیکشنری فارسی به عربی
ارتکب
-
تخلیه اطلاعاتى (كسب اطلاعات از فرد اعزام شده به خارج به هنگام برگشت)
دیکشنری فارسی به عربی
استخلاص المعلومات
-
جستوجو در متن
-
اِبتعثَ
دیکشنری عربی به فارسی
عازم شد , ارسال شد , اعزام شد , روانه شد , فرستاده شد , مبعوث (فرستاده) شد
-
اِتَّجَهَ إلي
دیکشنری عربی به فارسی
رو به سوي…نهاد , آهنگ…کرد , به جانب…رفت , به سمت…رفت , به جانب…عزيمت کرد , اعزام شد به , روانه…شد , عازم…شد
-
کور
لغتنامه دهخدا
کور. [ کُرْ ] (اِخ ) ژاک . از بازرگانان ثروتمند بورژ که در حدود سال 1395 م . در بورژ متولد شد. وی خزانه داری شارل دوم را به عهده داشت و سپس به مأموریت سیاسی اعزام شد، اما به گرفتن رشوه متهم گردید و در سال 1451 م . زندانی شد و سپس فرار کرد. خاطراتش م...
-
هارت
لغتنامه دهخدا
هارت . (اِخ ) فرانسیس برت . شاعر و رمان نویس آمریکایی که در سال 1839 م . در آلبانی (نیویورک ) متولد شد و در سال 1902 در نزدیکی لندن درگذشت . بسیار زود یتیم شد، و به جستجوی ثروت به کالیفرنیا رفت و حرفه های گوناگون پیش گرفت . سرانجام سردبیر مجله ٔ «اور...
-
قصر اسپهبد
لغتنامه دهخدا
قصر اسپهبد. [ ق َ رِ اِ پ َ ب ُ ] (اِخ ) نام قصری است مشهور در حدود ساری . یزیدبن مهلب که در عهد سلیمان بن عبدالملک (96-99 هَ . ق .) برای تسخیر طبرستان اعزام شده بود ساری را اشغال کرد و در قصر اسپهبد ساکن شد. (از مازندران و استرآباد رابینو ص 78).
-
شیفته شدن
لغتنامه دهخدا
شیفته شدن . [ ت َ / ت ِ ش ُ دَ ](مص مرکب ) عاشق شدن . مفتون شدن . اعزام . (یادداشت مؤلف ). تولیه . (المصادر زوزنی ). کلف . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). استهامه . (یادداشت مؤلف ) : از آنکه نرگس لختی بچشم تو مانددلم به نرگس بر شیفته شده ست و تباه . ف...
-
زبیری
لغتنامه دهخدا
زبیری . [ زُ ب َ ] (اِخ ) عثمان بن محمدبن خالدبن زبیربن عوام . از دلاوران و گردنکشان خاندان زبیر عوام است . در مدینه با همدستی محمدبن عبداﷲبن حسن ، بر منصور عباسی خروج کرد و پس از کشته شدن محمد به بصره پناهنده شد و در آنجا دردست یاران منصور گرفتار آم...
-
پریه
لغتنامه دهخدا
پریه . [ پ ِ ی ِ ] (اِخ ) کازیمیر پیر. بانکدار ثروتمند و سیاستمدار فرانسوی . متولد در گرنبل بسال 1777 م . وی از پاریس بنمایندگی مجلس انتخاب گردید و در سال 1831 م . وزیر کشور شد و شورشهای پاریس و لیون را با شدت فرونشاند و بلژیک را بر ضد هلند حمایت کرد...