زبیری . [ زُ ب َ ] (اِخ ) عثمان بن محمدبن خالدبن زبیربن عوام . از دلاوران و گردنکشان خاندان زبیر عوام است . در مدینه با همدستی محمدبن عبداﷲبن حسن ، بر منصور عباسی خروج کرد و پس از کشته شدن محمد به بصره پناهنده شد و در آنجا دردست یاران منصور گرفتار آمد و بنزد وی اعزام گردید،و منصور او را بقتل رسانید (سال 145 هَ . ق .). (از اعلام زرکلی چ 2 ج 4 ص 276). رجوع به کامل ابن اثیر ج 5 ص 205 شود. (از حاشیه ٔ همان صفحه از کتاب بالا).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.