کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعراء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اعراء
لغتنامه دهخدا
اعراء. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ عِرو، بمعنی کرانه و آنکه اهتمام امور نکند. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || ج ِ عَراء، بمعنی جای و میدان که در آن چیزی پوشیده نشود و جز آن . || ج ِ عُری ، بمعنی اسب بی زین . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به ...
-
اعراء
لغتنامه دهخدا
اعراء. [ اِ ] (ع مص ) برهنه کردن و بازکردن جامه از کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). برهنه کردن و عریه دادن . (تاج المصادر بیهقی ). لباس از کسی بیرون کردن . بدین معنی ناقص یایی است و متعدی بنفس و هم به «من » متعدی شود. یقال : اعراه الثوب و اعراه م...
-
واژههای همآوا
-
ائراء
لغتنامه دهخدا
ائراء. [ اِءْ ] (ع مص ) رجوع به ایراء شود.
-
جستوجو در متن
-
عری
لغتنامه دهخدا
عری . [ ع ُرْی ْ ] (ع اِمص ) برهنگی . خلاف لبس . (منتهی الارب ). برهنگی و بی پوشاکی . (ناظم الاطباء) : و یستحب [ فی الفرس ] عری الناهضین ، و هما عظمان فی الخد، و ذلک من علامة العتق . (صبح الاعشی ج 2 ص 21). || (اِ) آنچه در مقابل دکمه است از لباس ، یعن...
-
برهنه کردن
لغتنامه دهخدا
برهنه کردن . [ ب ِ رَ ن َ / ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) عریان کردن . (ناظم الاطباء). لخت کردن . عور کردن . لوت کردن . اعراء. تجرید. تعریة. تکشیف . حسر. قشد. قشط. کاشفة. کشط. کشف . کفح . مکاشفة : چرا خامش نباشی چون ندانی برهنه چون کنی عورت به بازار؟ ناصرخ...
-
باز کردن
لغتنامه دهخدا
باز کردن . [ ک َدَ ] (مص مرکب ) گشودن . گشادن . (ناظم الاطباء). منفرج کردن . فراز کردن . وا کردن . مقابل بستن : آن کس که بر امیر در مرگ باز کردبر خویشتن نگر نتواند فراز کرد. ابوشکور.باز کردم در و شدم به کده در کلیدان نبود سخت کده . طَیّان .در کلبه ٔ ...