اعراء. [ اِ ] (ع مص ) برهنه کردن و بازکردن جامه از کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). برهنه کردن و عریه دادن . (تاج المصادر بیهقی ). لباس از کسی بیرون کردن . بدین معنی ناقص یایی است و متعدی بنفس و هم به «من » متعدی شود. یقال : اعراه الثوب و اعراه منه . (از اقرب الموارد). و به «من » نیز متعدی شود. یقال : اَعراه الثوب َ و منه . (از منتهی الارب ). || دادن کسی را بار یک سال نخله : اعراه النخلةاعراءً؛ داد او را بار یک سال . (منتهی الارب ). یک سال بار دادن خرمابن کسی را. (ناظم الاطباء). بخشیدن بار یک سال خرما را بکسی . (از اقرب الموارد). به این معنی نیز یایی است . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || در میدان و گشادگی بی حجاب جای گرفتن . (ناظم الاطباء). در گشادگی بی حجاب و میدان جای گرفتن . (منتهی الارب ). جای گرفتن در جای بی حجاب . (از اقرب الموارد). || سیر کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سیر کردن در جای بی حجاب . (از اقرب الموارد). به این معنی نیز یایی است . || گذاشتن ، یقال : اعروا صاحبهم ؛ ای ترکوه . (منتهی الارب ). گذاشتن و ترک کردن . (ناظم الاطباء). ترک گفتن ، یقال : اعری القوم صاحبهم اعراءً؛ ترکوه . (ازاقرب الموارد). و بدین معنی ناقص واوی باشد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || عریت دادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). عرا (کرانه ) دادن پیرهن را. یقال : اعری القمیص ؛ جعل له عری . (از اقرب الموارد). || دور شدن از کسی . || عروه ساختن کوزه و جز آن را. و بدین معانی نیز ناقص واوی است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.