کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعتصام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اعتصام
/'e'tesām/
معنی
۱. دست انداختن به چیزی؛ چنگ درزدن.
۲. خود را از گناه بازداشتن؛ بازماندن از گناه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
تمسک، توسل، چنگزدن، چنگزنی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اعتصام
فرهنگ نامها
(تلفظ: eetesām) (عربی) (در قدیم) متوسل گردیدن ، پناهنده شدن؛ خویشتن را از گناه بازداشتن، معصوم بودن ، معصومیت ، بازماندن از گناه به لطف خدا ، خویشتن داری از گناه .
-
اعتصام
واژگان مترادف و متضاد
تمسک، توسل، چنگزدن، چنگزنی
-
اعتصام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'e'tesām ۱. دست انداختن به چیزی؛ چنگ درزدن.۲. خود را از گناه بازداشتن؛ بازماندن از گناه.
-
اعتصام
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) متوسل شدن . 2 - خود را نگاه داشتن . 3 - (اِمص .) پرهیز از گناه .
-
اعتصام
لغتنامه دهخدا
اعتصام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بازماندن ازگناه به امید لطف پروردگار. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). خود را از گناه محفوظ داشتن . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). بازایستادن از معصیت . (تاج المصادر بیهقی ).بازایستادن از معصیت به امید لطف خدا. (از اقرب الموارد)...
-
واژههای مشابه
-
اعتصام جستن
لغتنامه دهخدا
اعتصام جستن . [ اِ ت ِ ج ُ ت َ ] (مص مرکب ) پناه بردن . تمسک نمودن : در اندرون حصار گریختند و به سور و قصور آن اعتصام جستند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 258).
-
اعتصام کردن
لغتنامه دهخدا
اعتصام کردن . [ اِ ت ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) با استواری و استحکام گرفتن . (ناظم الاطباء) : در دین چو اعتصام بحبل المتین کنندآن به که مطلع سخن از رکن دین کنند. انوری (از آنندراج ).آن ریسمان فروش که از آسمان سروش کردی بریسمان اشاراتش اعتصام . خاقانی .فضل...
-
اعتصام الدین
لغتنامه دهخدا
اعتصام الدین . [ اِ ت ِ مُدْ دی ] (اِخ ) شیخ ... یکی از دانشمندان هندوستان است . در تاریخ 1180 هَ . ق . کشورهای انگلستان و فرانسه را سیاحت نمود و کتابی بعنوان شگرفنامه ٔ ولایت در این موضوع نگاشته است . (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
واژههای همآوا
-
اعتثام
لغتنامه دهخدا
اعتثام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) یاری خواستن از کسی و سود گرفتن از آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). یاری خواستن و سود گرفتن . (آنندراج ). طلب یاری کردن و سود بردن از آن . (از اقرب الموارد). و به این معنی با «باء» متعدی شود.- امثال : «الا اکن صَنَعاً ف...
-
اعتسام
لغتنامه دهخدا
اعتسام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) نعل و موزه ٔ کهنه خریده پوشیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کفش و موزه ٔ کهنه گرفتن آنگاه پوشیدن . (از اقرب الموارد). || بچه آوردن گوسفند. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بچه آ...
-
جستوجو در متن
-
چنگزنی
واژگان مترادف و متضاد
اعتصام، تشبث، توسل
-
تمسک
واژگان مترادف و متضاد
۱. اعتصام، بهانه، پناهبری، تشبث، توسل، دستاویزسازی ۲. چنگزدن، درآویختن، دستاویز قرار دادن، چسبیدن، تشبث کردن، متشبث شدن