کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعامة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اعامة
لغتنامه دهخدا
اعامة. [ اِ م َ ] (ع مص ) بی شیر گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اعامه ٔ خدا کسی را؛ بی شیر فروگذاشتن وی را. (از اقرب الموارد)(از متن اللغة). || بی شیر شدن . یقال : اعامه اﷲ؛ ای ترکه بغیر لبن فاعام هو. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (اقرب...
-
جستوجو در متن
-
بی شیر
لغتنامه دهخدا
بی شیر. (ص مرکب ) (از: بی + شیر) فاقد شیر. که شیر ندارد. که شیر او خشک شده باشد (مادر): ناقه ٔ صلده ؛ شتر ماده ٔ بی شیر. (منتهی الارب ). || که بدون شیر مانده باشد (کودک در غیاب مادر): اعامه ؛ بی شیر شدن . رجوع به شیر شود.