کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اطلاق نامه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
متعارف
لغتنامه دهخدا
متعارف . [ م ُ ت َ رَ ] (ع اِ) محل شناسائی یکدیگر. (فرهنگ فارسی معین ) : و اگر چه در خدمت تو هیچ سابقه ای جز آن که در متعارف ارواح به معهد آفرینش رفته است و در سابق حال به مؤتلف جواهر فطرت افتاد دیگر چیزی ندارم ... (مرزبان نامه ، از فرهنگ فارسی ایضا...
-
میرزا
لغتنامه دهخدا
میرزا. (ص مرکب ، اِ مرکب ) مخفف میرزاده و میرزاد و امیرزاده . (یادداشت لغت نامه ). مرزا و شاهزاده و امیرزاده . (ناظم الاطباء). پیشتر از القاب شهزادگان بود. و در اصل امیرزا بود که الف آن از کثرت استعمال حذف شده و معنی ترکیبی آن امیرزاده باشد بر این تق...
-
دواداریة
لغتنامه دهخدا
دواداریة. [ دَ ری ی َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) در زمان سلطنت سلسله ٔ ممالیک عنوان مزبور را به اشخاصی اطلاق می کردند که نامه های صادرشده از طرف سلطان را به مقصد می فرستادند و عرایض را به سمع وی می رساندند و ایلچیان و کسان دیگررا نیز به حضور وی می بردند. ...
-
اندیمشک
لغتنامه دهخدا
اندیمشک . [ اَ م ِ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز بخش اندیشمک شهرستان دزفول است . در جلگه واقع و هوای آن گرمسیر و دارای 6000 تن سکنه است . آب آن از لوله ٔ شرکت نفت و محصول عمده اش غلات دیمی است . خط راه آهن جنوب از این قصبه میگذرد و فاصله ٔ آن تا تهران 675 کیل...
-
الفاظ
لغتنامه دهخدا
الفاظ. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ لَفظ. سخنان . (آنندراج ) (المنجد). صاحب تاج العروس گوید: «لفظ» واحد «الفاظ» و آن در اصل مصدر است - انتهی . و صاحب منتهی الارب آرد: لفظ؛ سخن . لفظة؛ یک سخن . الفاظ جمع. در اقرب الموارد آمده : اللفظة؛ الواحدة من الالفاظ. ج ، لَ...
-
اریائی
لغتنامه دهخدا
اریائی . [ اَ ] (ص نسبی ، اِ) آریائی . منسوب بقوم آریا. اریائی اصطلاحیست که بمعانی متعدد اطلاق شده . ماکس مولر آنرا مخصوصاً درباره ٔ همه ٔ زبانهائی که پیشتر بعنوان هند و اروپائی (یا هند وژرمانی بقول مستشرقین آلمانی ) شناخته شده ، بکار برده است . بهمی...
-
دیپلم
لغتنامه دهخدا
دیپلم . [ ل ُ] (فرانسوی ، اِ) دیپلوم و آن در اصل ابلاغی بود بر دو لوحه ٔ مومی یا بر ورقه ای که آن را لوله میکردند. امپراطوران روم به چاپارهادیپلومهایی میدادند که بر طبق آن مزایائی (از قبیل استفاده از اسب ) به آنان تعلق میگرفت . به همین جهت این لفظ در...
-
اصحاب جزایر
لغتنامه دهخدا
اصحاب جزایر. [ اَ ب ِج َ ی ِ ] (اِخ ) بر گروهی از جنگاوران اسلام اطلاق میشدکه جزایر اطراف فارس را تصرف کرده بودند، و در آن هنگام که علاء حضرمی عامل عمربن خطاب بر بحرین بود هرثمةبن عرفجه ٔ بارقی را به فارس فرستاد و او از این دیار جزیره ای بنام لارو را...
-
مطیة
لغتنامه دهخدا
مطیة. [ م َ طی ی َ ] (ع اِ) بارگی ، یذکر و یؤنث . ج ، مَطایا، مَطی ، اَمطاء. (منتهی الارب ). سواری و مرکب . (غیاث ) (آنندراج ). اشتر که نشست را شاید . ج ، مطایا. (مهذب الاسماء).شتر سواری و هر ستور سواری که در سیر کوشش کند و بشتابد خواه ماده باشد و ی...
-
اتل
لغتنامه دهخدا
اتل . [ اِ ت ِ ] (اِخ ) رود بزرگیست که در ممالک خزر وارد شده و از مملکت روس و بلغار میگذرد. بعضی گفته اند اِتِل نام قصبه ای از بلاد خزر است و اسم نهر هم هست . (مراصد). و نهر اتل بصحراء قفجق اطلاق شده . (ابن بطوطه ). و رجوع به آتل شود. در ذیل کلمه ٔ (...
-
انزعاج
لغتنامه دهخدا
انزعاج . [ اِ زِ ] (ع مص ) بی آرام شدن و از جای برکنده شدن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (ازاقرب الموارد). برانگیخته شدن . (تاج المصادر بیهقی )(مصادر زوزنی ). برانگیخته شدن . و از جای شدن عضو. برانگیخته و برکنده شدن . (یادداشت مؤلف )...
-
رقیمه
لغتنامه دهخدا
رقیمه . [ رَ م َ / م ِ ] (ع اِ) رقیمة. نامه و رقعه و مکتوب و نبشته و تعلیقه . (ناظم الاطباء). مراسله . مرقومه . ج غیر فصیح ، رقیمجات . (فرهنگ فارسی معین ). نوشته . مکتوب . نامه . مرقومه . در مکاتبات فارسی معمولاً رقیمه و مرقومه را به نامه ای اطلاق کن...
-
تاز
لغتنامه دهخدا
تاز. (ص ، اِ) معشوق و محبوب را گویند. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). محبوب را گویند. (فرهنگ جهانگیری ). محبوب . (غیاث اللغات ) (فرهنگ رشیدی ). محبوب و معشوق . (فرهنگ نظام ) : بدو گفت مادر که ای تاز مام چه بودت که گشتی چنین زردفام ؟ فردوسی .با این ه...
-
انسان شناسی
واژهنامه آزاد
انسانشناسی در زبان فارسی اصطلاح جدید به شمار میآید چنانچه در لغتنامههای فارسی نیز وجود ندارد فقط در فرهنگ سخن که تقریبا لغت نامه جدید است این گونه تعریف شده است:«شناخت ماهیت انسان و جنبههای مختلف شخصیت او از طریق دانشهای لازم». به لحاظ اصطلاحی ...
-
رافقة
لغتنامه دهخدا
رافقة. [ ف ِ ق َ ] (اِخ ) شهری است که بنایش متصل به رقة است هر دو شهر مذکور در کنار فرات واقع شده و میانشان سیصد ذراع فاصله است . شهر رافقة دو سور داردو میان این دو فصیلی حایل شده و در عین حال هم مربوط به هم دیگر وهم مربوط به رقه هستند و این آخری در ...