کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اضراط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اضراط
لغتنامه دهخدا
اضراط. [ اِ ] (ع مص ) بدهان حکایت صوت ضراط کردن و بدان فسوس کردن به کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). و یعدی بالباء. (آنندراج ). اضراط کسی را و اضراط به کسی ؛ بدهان ضراط درآوردن و بدان استهزا کردن . (از اقرب الموارد). بزبان تیز دادن . (...
-
واژههای همآوا
-
عذرات
لغتنامه دهخدا
عذرات . [ ع َ ذِ ] (ع اِ) ج ِ عَذرة. (ناظم الاطباء). رجوع به عذرة شود.
-
اضرعة
لغتنامه دهخدا
اضرعة. [ اَ رَ ع َ ] (اِخ ) از قرای ذمار از نواحی یمن است . (از معجم البلدان ).
-
جستوجو در متن
-
مضرط
لغتنامه دهخدا
مضرط. [ م ُ ض َرْ رِ / م ُ رِ ] (ع ص ) آنکه کسی را بگوزاند و کاری کند که وی تیز دهد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || آنکه برای مضحکه از دهان بانگ تیز برآورد. (ناظم الاطباء) (ازمنتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آنکه به دهان حکایت...
-
شیشکی بستن
لغتنامه دهخدا
شیشکی بستن . [ شی ش َ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) اضراط. یعنی به دهان حکایت صوت ضراط کردن و بدان فسوس کردن و خوار شمردن کسی را. با دهان آوازی چون تیز برآوردن ، و بیشتر برای تحقیر کسی کنند. (یادداشت مؤلف ). صدایی شبیه به ضرطه منتها بسیار شدید از دهان برآورد...