کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اضاعه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اضاعه
/'ezā'e/
معنی
۱. ضایع کردن؛ تلف کردن؛ تباه ساختن.
۲. ناچیز کردن.
۳. بسیار شدن ضیاع کسی؛ بسیار شدن آب و زمین کسی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اضاعه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: اضاعَة] ‹اضاعت› [قدیمی] 'ezā'e ۱. ضایع کردن؛ تلف کردن؛ تباه ساختن.۲. ناچیز کردن.۳. بسیار شدن ضیاع کسی؛ بسیار شدن آب و زمین کسی.
-
اضاعه
فرهنگ فارسی معین
(اِ عِ) [ ع . اضاعة ] نک اضاعت .
-
اضاعه
لغتنامه دهخدا
اضاعه . [ اِ ع َ ] (ع مص ) ضایع کردن . (مؤید الفضلا)(تاج المصادر بیهقی ). رجوع به اضاعة و اضاعت شود.
-
واژههای مشابه
-
اضاعة
لغتنامه دهخدا
اضاعة. [ اِ ع َ ] (ع مص ) بسیار گردیدن ضیعت کسی . (منتهی الارب ). بسیار شدن ضیاع . (آنندراج ). بسیار گردیدن ضیعت شخص . (ناظم الاطباء). اضاعه ٔ مرد؛ بسیاری و فزونی ضیاع وی ، و در حدیث آمده است : افشی اﷲ ضیعته ؛ ای اکثر معاشه . (از تاج العروس ). بسیارض...
-
واژههای همآوا
-
اضائه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: اضاءة] ‹اضائت› [قدیمی] 'ezā'e ۱. روشن شدن.۲. روشن کردن.
-
اضائه
فرهنگ فارسی معین
(اِ ئِ) [ ع . اضاعة ] نک اضائت .
-
اذاعه
فرهنگ فارسی معین
(اِ عَ یا عِ) [ ع . اذاعة ] (مص م .) آشکار ساختن ، فاش کردن .
-
اضائه
لغتنامه دهخدا
اضائه . [ اِ ءَ ] (ع مص ) رجوع به اضاءة شود.
-
جستوجو در متن
-
اضاعت
لغتنامه دهخدا
اضاعت . [ اِ ع َ ] (ع مص ) ضایع کردن . (غیاث ) (ترجمان تهذیب عادل بن علی ص 14) (آنندراج ). اضاعة. تضییع. و رجوع به اضاعة و اضاعه شود.
-
اضائه
فرهنگ فارسی معین
(اِ ئِ) [ ع . اضاعة ] نک اضائت .
-
اضاعت
فرهنگ فارسی معین
(اِ عَ) [ ع . اضاعة ] 1 - (مص م .) ضایع کردن . 2 - تَلَف کردن . 3 - (مص ل .) بسیار شدن آب و زمین کسی .
-
ضایع
لغتنامه دهخدا
ضایع. [ ی ِ ] (ع ص ) تلف . تباه . (دهار) : ایزد امروز همه کار برای تو کندهمه عالم بمراد و بهوای تو کنداز لَطَف هرچه کند با تو سزای تو کندزآنکه ضایع نکند هرچه بجای تو کند. منوچهری (دیوان ص 192).خواجه احتیاط وی و مردم وی اینجا و بنواحی بکند تا از دست ب...