کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصلال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اصلال
لغتنامه دهخدا
اصلال . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ صل ّ. (قطر المحیط) (منتهی الارب ) (دهار). ج ِ صل ّ، مار یا مار باریک زردرنگ یا مار خرد که فسون نپذیرد. || شمشیر بران . (از قطر المحیط) (آنندراج ). || ج ِ صل ، بمعنی باران پراکنده ٔ اندک . || مثل . || قرن . || درخت . || داهیه...
-
اصلال
لغتنامه دهخدا
اصلال . [ اِ ] (ع مص ) اصلال گوشت ؛ گندیدن آن . (از قطر المحیط). گنده وبدبوی شدن گوشت . (منتهی الارب ). گندا شدن گوشت . (تاج المصادر بیهقی ). گندیده شدن گوشت . || طول زمان آب را تغییر دادن . (از قطر المحیط). برگردیده رنگ و مزه گردانیدن آب را دیرماندگ...
-
واژههای همآوا
-
اثلال
لغتنامه دهخدا
اثلال . [ اِ ] (ع مص ) رخنه برآوردن . || به اصلاح آوردن . (زوزنی ). سد ثلمه کردن . || فرمودن بنیکو کردن خرابی . (تاج المصادر). گرفتن رخنه و اصلاح کردن آن : اَثْلَلْت البیت ؛ اذا امرت باصلاحه . || بسیارپشم شدن . (زوزنی ). بسیارثله گردیدن .
-
اسلال
لغتنامه دهخدا
اسلال . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ سَلّة.
-
اسلال
لغتنامه دهخدا
اسلال . [ اِ ] (ع مص ) بیمار سل گردانیدن . (منتهی الارب ). به بیماری سل مبتلا کردن . || دزدی . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ). دزدیدن . (تاج المصادر بیهقی ). || سرقت خفیة . || خیانت . (منتهی الارب ). || رشوت دادن . (تاج المصادر بیهقی ). رشوة. (مهذب ال...
-
جستوجو در متن
-
صل
لغتنامه دهخدا
صل . [ ص ِل ل ] (ع ص ، اِ) مار یا مار باریک زردرنگ یا مار خردکه فسون نپذیرد. (منتهی الارب ). مار کشنده . (دهار). مار باریک زرد. (اقرب الموارد). ماری است باریک و زرد که بمحض گزیدن بکشد. من این مار را در چهارمحال اصفهان میان شلم زار و چقاخور از راه کوه...