کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصطفلینة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اصطفلینة
لغتنامه دهخدا
اصطفلینة. [ اِ طَ ن َ ] (معرب ، اِ) اسطفلینة. یکی اصطفلین . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (قطر المحیط). گزر. جزر.زردک . حویج . هویج . رجوع به اصطفلین شود. و در حدیث قاسم بن مخیمرة آمده است که گفت : ان الوالی لتنحت اقاربه امانته کما تنحت القدوم الا...
-
جستوجو در متن
-
اصطفلن
لغتنامه دهخدا
اصطفلن . [ اِ طَ ل ِ ](معرب ، اِ) بلغت اهل شام جزر است و آن معرب از اصطافالیس یونانی است . (از مخزن الادویه ) (آنندراج ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و رجوع به اصطفلین و اصطفلینه شود.
-
اصطفین
لغتنامه دهخدا
اصطفین . [ اَ طَ ] (معرب ، اِ) بلغت یونانی بمعنی زردک است و آنرا گزر نیز گویند. (برهان ) (آنندراج ). مأخوذ از یونانی ، گزر. اصطفلین . (ناظم الاطباء). و رجوع به اصطفلین و اصطفلینة و جزر و گزر و زردک شود.
-
اصطفلین
لغتنامه دهخدا
اصطفلین . [ اِ طَ ] (معرب ، اِ) گزر که آنرا میخورند. اصطفلینة یکی ِ آن ، و در خط معاویه است که به قیصر روم نوشته : لأنتزعنّک من الملک انتزاع الاصطفلینة و لأردنک اریساً من الارارسة ترعی الذوابل ؛ یعنی هرآینه برکنم تو را از ملک چنانکه برمیکنند گزر را...
-
زردک
لغتنامه دهخدا
زردک . [ زَ دَ ] (اِ مصغر) معروف است و آن را گزر نیز گویند و معرب آن جزر است . (برهان ). گزر. (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جزر. (ناظم الاطباء). گزر. جزر. اسطافیلن . استافولینس . اصطفلین . اصطفلینه . زردویه . حویج . صباحیه . (...