کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشغل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اشغل
معنی
بکارگماشتن , گرفتن , استخدام کردن , نامزدکردن , متعهد کردن , از پيش سفارش دادن , مجذوب کردن , درهم انداختن , گيردادن , گروگذاشتن , گرودادن , ضامن کردن , عهد کردن , قول دادن
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اشغل
لغتنامه دهخدا
اشغل . [ اَ غ َ ] (ع ن تف )درکارتر. مشغول تر. شُغِل َ عنه بکذا (بصیغه ٔ مجهول )؛یعنی از آن بدین سرگرم شد و گویند: ما اشغله (بصیغه ٔ تعجب ) و این شاذ است زیرا از مجهول صیغه ٔ تعجب بنانمیشود زیرا بصیغه ٔ اسم مفعول است و تعجب از فعل فاعل است . همچنین صف...
-
اشغل
دیکشنری عربی به فارسی
بکارگماشتن , گرفتن , استخدام کردن , نامزدکردن , متعهد کردن , از پيش سفارش دادن , مجذوب کردن , درهم انداختن , گيردادن , گروگذاشتن , گرودادن , ضامن کردن , عهد کردن , قول دادن
-
واژههای مشابه
-
اللهم اشغل الظالمین بالظالمین
لغتنامه دهخدا
اللهم اشغل الظالمین بالظالمین . [ اَل ْ لا هَُ م ْ مَش ْ غ َ لِظْ ظا ل ِ ن َ بِظْ ظا ل ِ ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) یا اللهم اشغل الظالمین بأنفسهم . یعنی بارخدایا ستمکاران را با ستمکاران مشغول کن . در مقام تنفر و نفرین کردن گویند.
-
واژههای همآوا
-
اشقل
لغتنامه دهخدا
اشقل . [ اَ ق َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان فراهان علیا بخش فرمهین شهرستان اراک واقع در 9000گزی باختر فرمهین است . محلی جلگه ، سردسیر و سکنه ٔ آن 498 تن است . آب آن از قنات و محصولات آن غلات ، بنشن ، سیب زمینی است . شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دست...
-
جستوجو در متن
-
بکارگماشتن
دیکشنری فارسی به عربی
اشغل
-
متعهد کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اشغل
-
از پیش سفارش دادن
دیکشنری فارسی به عربی
اشغل
-
درهم انداختن
دیکشنری فارسی به عربی
اشغل
-
گیردادن
دیکشنری فارسی به عربی
اشغل
-
گرودادن
دیکشنری فارسی به عربی
اشغل
-
ضامن کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اشغل
-
نامزدکردن
دیکشنری فارسی به عربی
اخطب , اشغل