کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسپیده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اسپیده
معنی
(اِ دِ) (اِمر.) 1 - سفیدة تخم مرغ . 2 - سپید چشم .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسپیده
فرهنگ فارسی معین
(اِ دِ) (اِمر.) 1 - سفیدة تخم مرغ . 2 - سپید چشم .
-
اسپیده
لغتنامه دهخدا
اسپیده . [ اِ دَ / دِ ] (اِ) سپیده . لک سپید. سپیدی چشم . (رشیدی ): و اسپیده ٔ چشم که از قرحه پدید آمده باشد زائل گرداند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). || تخمه ٔ اطفال از شیر که چون پنیری شیر خورده برگرداند. || سپیدی صبح . (رشیدی ). || سپیدآب که زنان بر روی...
-
جستوجو در متن
-
آقبانو
فرهنگ واژههای سره
اسپیده
-
سفیده
فرهنگ فارسی معین
(س یا سَ دِ یا دَ) (اِ.) مادة پروتئیدی لزج آب مانند حول زردة تخم که بر اثر حرارت منع قد و سفید رنگ می شود، اسپیده .