کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسحات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسحات
لغتنامه دهخدا
اسحات . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ سحت . کسب های حرام و ننگین .
-
اسحات
لغتنامه دهخدا
اسحات .[ اِ ] (ع مص ) حرام ورزیدن : اسحت السحت ؛ حرام ورزید. (منتهی الارب ). || مال حرام کسب کردن . (تاج المصادر بیهقی ). اکتساب حرام کردن : اسحت فی تجارته ؛ کسب حرام کرد. (منتهی الارب ). || از بن برکندن . (تاج المصادر بیهقی ). از بیخ کندن : اسحت الش...
-
جستوجو در متن
-
مسحت
لغتنامه دهخدا
مسحت . [ م ُ ح َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از اسحات . رجوع به اسحات شود. || مال مسحت ؛ مال برده و از بیخ برکنده . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مسحوت . و رجوع به مسحوت شود.
-
مسحت
لغتنامه دهخدا
مسحت . [ م ُ ح ِ] (ع ص ) نعت فاعلی از اسحات . رجوع به اسحات شود. آنکه از بیخ بر می کند چیزی را. (ناظم الاطباء). از بیخ برکننده مال را. (از اقرب الموارد). || آنکه حرام می ورزد و کسب حرام می کند. (ناظم الاطباء).
-
سحت
لغتنامه دهخدا
سحت . [ س ُ / س ُ ح ُ ] (ع اِ) حرام و هر کسب بد که موجب عار وننگ باشد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ترجمان القرآن ) (دهار) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). و منه الحدیث : «اتطعمونی السحت ». ج ، اسحات . (اقرب الموارد).
-
از بیخ
لغتنامه دهخدا
از بیخ . [ اَ ] (حرف اضافه + اسم ، ق مرکب ) از بن . از اصل . - از بیخ افتادن و از بیخ برکنده شدن ؛ انقعاث . انقعاف . انقعار. انجعاف . تقرب . (منتهی الارب ).- از بیخ برانداختن و از بیخ برکندن و برکشیدن و برآوردن ؛ از بن برآوردن . (آنندراج ). قلع. اق...
-
از بن
لغتنامه دهخدا
از بن . [ اَ ب ُ ] (حرف اضافه + اسم ، ق مرکب ) از بیخ . ازریشه . از اصل . || اصلاً. هیچ : از آن رنگ و آن بازوی و فر و چهرفرومانده بد دختر از وی بمهرهمی دید کش فر و برز شهی است ولیکن ندانستش از بن که کیست . اسدی .- از بن برآوردن نهال ؛ از بیخ برکندن ...