کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استفاضه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
استفاضه
/'estefāze/
معنی
بهره بردن؛ فیض بردن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
استفاضه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: استفاضَة] ‹استفاضت› [قدیمی] 'estefāze بهره بردن؛ فیض بردن.
-
استفاضه
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ ض ِ) [ ع . استفاضة ] (مص م .) 1 - طلب فیض کردن . 2 - عطا خواستن . 3 - فاش و م نتشر شدن خبر.
-
واژههای مشابه
-
استفاضة
لغتنامه دهخدا
استفاضة. [ اِ ت ِ ض َ ] (ع مص ) استفاضت . آب روان کردن خواستن . (منتهی الارب ). || عطا خواستن . (وطواط). فیض گرفتن . (غیاث ). طلب فیض کردن . || استفاده : هر آنچ بطریق استماع به استفاضت از حکماء دولت ... (رشیدی ). || فراخ و بسیاردرخت شدن وادی . || انت...
-
جستوجو در متن
-
استفاضت
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ ضَ) [ ع . استفاضة ] (مص م .) نک استفاضه .
-
مستفیض
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mostafiz کسی که طلب فیض بکند؛ استفاضهکننده.
-
خیرخواستن
لغتنامه دهخدا
خیرخواستن . [ خ َ خوا / خا ت َ ] (مص مرکب ) نیک خواستن . طلب خیر برای کسی کردن . (یادداشت مؤلف ). || استفاضة. (یادداشت مؤلف ).
-
مستفاض
لغتنامه دهخدا
مستفاض . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از استفاضة. پراکنده و منتشر و آشکار و هویدا. (ناظم الاطباء). پخش شده . چون حدیث و گفتارپخش شده . (از اقرب الموارد). رجوع به استفاضة شود.- حدیث مستفاض ، یا حدیث مستفاض فیه ؛ سخن فاش و پراکنده . (از اقرب الموارد)...
-
باران
فرهنگ نامها
(تلفظ: bārān) (در علوم زمین) قطرههای آب که بر اثر مایع شدن بخار آبِ موجود در جو زمین ایجاد میشود؛ (در عرفان) باران کنایه از فیض حق تعالی و رحمت شامله اوست ، که از عالم غیب بر ممکنات فایض گردد و ممکنات بر حسب مراتب استعداد ، استفاضه نمایند. غلبه عن...
-
شیوع
لغتنامه دهخدا
شیوع . [ ش ُ ] (ع اِمص ، اِ) اشتهار و شهرت و پراش . || هر چیز که همه کس آنرا بدانند و در همه جا فاش باشد. (ناظم الاطباء).- شیوع به هم رسانیدن ؛ فاش شدن و آشکارا گشتن و پراش شدن . (ناظم الاطباء).- شیوع خبری ؛ استفاضه ٔ آن . پراکنده وفاش شدن آن . انتشا...
-
خاتون آبادی
لغتنامه دهخدا
خاتون آبادی . (اِخ ) امیرمحمد حسین بن امیر عبدالباقی از اکابر علمای اوائل قرن سیزدهم هجرت است که با صاحب ریاض و میرزای قمی معاصر بوده است و سالها از محضر آقا محمد باقر بهبهانی استفاضة کرده است . او صاحب تألیفاتی است از قبیل معجزات مریض ، رد «پادری ن...
-
داعی
لغتنامه دهخدا
داعی . (اِخ ) (مولانا...) شاعری است . نظام الدین علیشیر نوائی آرد: دایم الاوقات در سرخس بر سر مزار شیخ لقمان پرنده میبود و از روح او استفاضه ٔ خیرات و فتوح مینمود و این مطلع از اوست :جستیم آن دهن رابالای چاه غبغب در خنده گفت آن مه آنجا که نیست مطلب ....
-
پروکلوس
لغتنامه دهخدا
پروکلوس . [ پْرُک ْ / پ ِ رُک ْ ](اِخ ) نام فیلسوف افلاطونی جدید متولد بسال 412 م . ومتوفی در 485 وی از مردم لیسی بود ولی در آنجا دیری نماند و به اسکندریه رفت و در مجالس درس اریون و لئوناس و هرون حاضر شد. در آتن از استاد خود سیریانوس جانشین پلوتارک پ...
-
الهام
لغتنامه دهخدا
الهام . [ اِ ] (ع مص ) در دل افکندن . (تاج المصادر بیهقی ) (مؤید الفضلاء) (مجمل اللغة). اندر دل افکندن . (ترجمان علامه ، تهذیب عادل ). در دل انداختن . (مقدمه ٔ لغت میرسید شریف جرجانی ). در دل افکندن نیکی و آموزانیدن . (منتهی الارب ). افکندن خدا در د...