استفاضة. [ اِ ت ِ ض َ ] (ع مص ) استفاضت . آب روان کردن خواستن . (منتهی الارب ). || عطا خواستن . (وطواط). فیض گرفتن . (غیاث ). طلب فیض کردن . || استفاده : هر آنچ بطریق استماع به استفاضت از حکماء دولت ... (رشیدی ). || فراخ و بسیاردرخت شدن وادی . || انتشار. فاش شدن خبر و سخن . (منتهی الارب ). آشکارشدن و پراکنده شدن خبر. (زوزنی ). منتشر شدن خبر. شایع شدن خبر و قصه . || شهرت . || (اصطلاح فقه ) خبر عده ای که ظن ّ قوی بصدق گفتار آنان حاصل شود. بوسیله ٔ استفاضه امور ذیل : نسب ، موت ، ملکیت ، وقف ، نکاح ، اثبات میشود و میتوان بدون رعایت شرایطموضوع شهادت (رجوع بشهادت شود) بدانها شهادت داد.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.