کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اریسا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اریسا
فرهنگ نامها
(تلفظ: arisā) (معرب یونانی) (= ایرسا) ، ← ایرسا.
-
اریسا
فرهنگ نامها
به معنی گل زنبق زیر شاخه ی گل سوسن
-
اریسا
لغتنامه دهخدا
اریسا. [ ] (معرب ، اِ) ایرسا. رجوع به ایرسا شود.
-
اریسا
واژهنامه آزاد
به معنی گل زنبق زیر شاخه ی گل سوسن
-
واژههای مشابه
-
آریسا
فرهنگ نامها
(تلفظ: ārisā) (آری = آریایی + سا (پسوند شباهت)) (= آریسان) ، ← آریسان.
-
آریسا
واژهنامه آزاد
نجیب زاده آریایی
-
واژههای همآوا
-
آریسا
فرهنگ نامها
(تلفظ: ārisā) (آری = آریایی + سا (پسوند شباهت)) (= آریسان) ، ← آریسان.
-
آریسا
واژهنامه آزاد
نجیب زاده آریایی
-
جستوجو در متن
-
باردان بزرگ
لغتنامه دهخدا
باردان بزرگ . [ ن ِ ب ُ زُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اریسا از تیره ٔ سینانتره . قسمت قابل مصرف آن ریشه (بنام ریشه ٔ باباآدم ) است . از مواد مؤثر وی رزین و املاح است . مورد استعمال آن گرد باردان استابیلیزه عصاره ٔ باردان استابیلیزه است . (کارآموزی دا...
-
اصطفلین
لغتنامه دهخدا
اصطفلین . [ اِ طَ ] (معرب ، اِ) گزر که آنرا میخورند. اصطفلینة یکی ِ آن ، و در خط معاویه است که به قیصر روم نوشته : لأنتزعنّک من الملک انتزاع الاصطفلینة و لأردنک اریساً من الارارسة ترعی الذوابل ؛ یعنی هرآینه برکنم تو را از ملک چنانکه برمیکنند گزر را...
-
ریشه
لغتنامه دهخدا
ریشه . [ ش َ/ ش ِ ] (اِ) طراز و تارهای پنبه ای و ابریشمین و جز آن که از چیزی آویزان باشد. (ناظم الاطباء) (از برهان ). || طره ٔ دستار. (ناظم الاطباء) (از غیاث اللغات ). آنچه از تار بی پود گذارند در جانب جامه زینت را: ریشه ٔ گلیم . ریشه ٔ کلاغی . ریشه ...