کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارفحشد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارفحشد
لغتنامه دهخدا
ارفحشد. [ اَ ف َ ش َ ] (اِخ ) ارفخشد . ارفخشذبن سام بن نوح بن لامک بن متوشلخ بن اخنوخ بن ادریس بن ماردبن مهلائیل بن قینان بن انوش بن شیث بن آدم : سام را هفت پسر بودند، نام ایشان ارفخشدو... ارفحشدبن سام [ را ] پسر سالح بود و نسب رسول اکرم را (بسی و شش...
-
جستوجو در متن
-
ارفخش
لغتنامه دهخدا
ارفخش . [ اَف َ ] (اِخ ) نام پیغمبری است . رجوع به ارفحشد شود.
-
ارفکشاد
لغتنامه دهخدا
ارفکشاد. [ ] (اِخ ) قلعه ٔ کلدانیان . (قاموس کتاب مقدس ). رجوع به ارفحشد شود.
-
ارفخشد
لغتنامه دهخدا
ارفخشد. [ اَ ف َ ش َ ] (اِخ ) ارفخشذ. رجوع به ارفحشد و رجوع بقاموس الأعلام ترکی شود.
-
داراب
لغتنامه دهخدا
داراب . (اِخ ) داراب پسر ارفحشد یکی از حکام جزء در سیستان و بقول نویسنده ٔ مجمل التواریخ و القصص یکی از پادشاهان عجم بوده است . رجوع به مجمل التواریخ و القصص بتصحیح مرحوم بهار ص 520 شود.
-
ازال
لغتنامه دهخدا
ازال . [ اَ / اِ ] (اِخ ) نام مدینه ٔ صنعا. (معجم البلدان ). || پدر صنعأبن ازال بن یقطن بن عابربن شالخ بن ارفحشد و او نخستین کسی بود که مدینه ٔ مزبوره را بنا کرد و سپس به نام پسر وی شهرت یافت زیرا صنعاء پس از پدر بر آنجا حکومت کرد و نام او غلبه یافت...