کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارعاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ارعاد
/'er'ād/
معنی
ترساندن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارعاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'er'ād ترساندن.
-
ارعاد
لغتنامه دهخدا
ارعاد. [ اِ ] (ع مص ) ترسانیدن . (منتهی الأرب ). تهدید کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). || وعده ٔ بد کردن . (منتهی الأرب ). || لرزانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). || رسیدن کسی را رعد و برق .(منتهی الأرب ). || غریدن . بارعد شدن آسمان . (...
-
جستوجو در متن
-
مرعد
لغتنامه دهخدا
مرعد. [ م ُ ع َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر اِرعاد. رجوع به ارعاد شود. || کثیب مرعد؛ تل ریگ ریزان . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
مرعد
لغتنامه دهخدا
مرعد. [ م ُ ع ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از اِرعاد. رجوع به ارعاد شود. || ابر غرنده . (ناظم الاطباء). || ترساننده و یا وعده ٔ بدکننده . (آنندراج ).
-
ترعیش
لغتنامه دهخدا
ترعیش . [ ت َ ] (ع مص ) لرزانیدن . (زوزنی ).|| لرزیدن . (آنندراج ). ارعاد. (ذیل اقرب الموارد).
-
لرزانیدن
لغتنامه دهخدا
لرزانیدن . [ ل َ دَ ] (مص ) ارعاد. (تاج المصادر). ترعیش . (زوزنی ). ارعاش .(منتهی الارب ). ارجاد. (تاج المصادر). نفض . فشاندن . افشاندن . تلتلة. (منتهی الارب ). قرقفة. (منتهی الارب ).شیبانیدن . (برهان ). شیوانیدن . لرزاندن : دست کو لرزان بود از ارتعا...
-
غریدن
لغتنامه دهخدا
غریدن . [ غ ُرْ ری دَ ] (مص ) آواز بلند کردن و فریاد زدن . با ثانی مشدد هم گفته اند. (برهان قاطع) (آنندراج ). آواز بلند کردن رعد و حیوانات درنده چون شیر و پلنگ . (آنندراج ). آواز بلند برداشتن . (فرهنگ خطی نسخه ٔ کتابخانه ٔ لغت نامه ). به معنی خروشیدن...