کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارشاد کرد به پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارشاد کرد به
دیکشنری فارسی به عربی
أدَّي إلي
-
واژههای مشابه
-
تازه کند ارشاد
لغتنامه دهخدا
تازه کند ارشاد. [ زَ ک َ دِ اَ ] (اِخ ) دهی از دهستان باراندوزچای بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه است که در 21000گزی جنوب خاوری ارومیه و 10هزارگزی خاور شوسه ٔ ارومیه بمهاباد واقع است . جلگه ومعتدل سالم است و 280 تن سکنه دارد، شیعه ، ترکی . آب آن از باراندو...
-
جستوجو در متن
-
أدَّي إلي
دیکشنری عربی به فارسی
منجر شد به , منتهي شد به , رسيد به , ختم شد به , خاتمه يافت به , پايان يافت به , باعث…شد , عامل… شد , انجاميد به , را به وجود آورد , را پديد آورد , راهنمايي کرد به , رساند به , ارشاد کرد به
-
قشیری
لغتنامه دهخدا
قشیری . [ ق ُ ش َ ] (اِخ ) عبدالرحیم بن عبدالکریم بن هوازن ، مکنی به ابونصر. از علمای نیشابور است . وی در سفر حج از بغداد دیدن کرد و در آنجا به وعظ و ارشاد مردم سرگرم شد و سخنان وی درمیان حنبلیان و شافعیان شورشی به پا کرد و برای آنکه فتنه فرونشیند نظ...
-
ناصرالدین
لغتنامه دهخدا
ناصرالدین . [ ص ِ رُدْ دی ] (اِخ ) عمربن محمدبن احمد الکبروی . از مشایخ دانشمندان و عرفای قرن هشتم هجری و از مریدان شیخ نجم الدین کبری است وی در سفری که به کرمان کرد از دست شیخ برهان الدین باخرزی خرقه ٔ فقر پوشید. وی را شیخ برهان الدین صاغرجی چون از ...
-
راهنمونی
لغتنامه دهخدا
راهنمونی . [ ن ُ / ن ِ /ن َ ] (حامص مرکب ) رهنمونی . عمل راهنمون . هدایت و دلالت . (ناظم الاطباء). دلالت . هدایت . راهنمایی . رهنمایی .ارشاد. ارائه ٔ طریق : و به راهنمونی مهران شنان که از فالگویان ترکان شنیده بود... (مجمل التواریخ و القصص ). و رجوع ب...
-
بشر
لغتنامه دهخدا
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن یاسین ، ابوالقاسم نیشابوری . بگفته ٔ مستوفی در سال 388 هَ . ق . درگذشت . از سخنان اوست : حقیقة العلم ، کشف علی السرائر. و دیگران نوشته اند که وی از مشایخ بزرگ عرفای اواخر قرن چهارم هجری است . در مولد خود مهنه ٔ نیشابور به ارشا...
-
شاطبی
لغتنامه دهخدا
شاطبی . [ طِ ] (اِخ ) محمدبن سعیدبن هشام ملقب به فخرالدین و معروف به ابن جنان و مکنی به ابوالولید از فقهای حنفیه و در عداد ادبا و شعرا معدود است . وی ادیبی فاضل و به مزاح و معاشرت مایل بود. نخست مذهب مالکی داشته و به ارشاد کمال الدین بن العدیم و پسرش...
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) رومی (شیخ ...) یکی از کبار مشایخ قادریه . مولد وی طوسیه . او پس از فراغت از تحصیل علوم در قسطمونی بسائقه ٔ دعوت معنوی شیخ عبدالقادر گیلانی عزیمت بغداد کرد و به تصفیه و تزکیه ٔ باطن پرداخت و با لقب «پیر ثانی » به ارشاد ساکنان آ...
-
الهی سماوه ای
لغتنامه دهخدا
الهی سماوه ای . [ اِ لا ی ِ س َ وَ ] (اِخ ) (شیخ ...) نام وی عبداﷲ و از کبار عرفا و مشایخ نقشبندیه در عهد سلطان محمد فاتح بود. اصل او از سماوه از ولایت خداوندگار بود. نخست بتحصیل علوم شرعی پرداخت و زمانی به ایران سفر کرد و در حوزه ٔ درس مولانا علی طو...
-
بخاری
لغتنامه دهخدا
بخاری . [ ب ُ ] (اِخ ) احمد... از اکابر مشایخ نقشبندیه بود و مال و املاک و عیال و اولاد خود را که در بخارا داشته ترک گفت و برای دیدار شیخ الهی به روم رحلت کرد و به ارشاد عباد آغازید... پس از ایفای وظایف حج به اسلامبول بازگشت و در سال 992 هَ . ق . در ...
-
رهنمونی کردن
لغتنامه دهخدا
رهنمونی کردن . [ رَ ن ُ / ن ِ / ن َ مو ک َ دَ ] (مص مرکب ) رهنمایی کردن . راهنمایی کردن . ارشاد. هدایت . (یادداشت مؤلف ) : به آن کس ترا رهنمونی کنیم به هنگام یاری فزونی کنیم . فردوسی .به داد و به بخشش فزونی کندجهان را بدین رهنمونی کند. فردوسی .بدین ...
-
ناصرالدین جامی
لغتنامه دهخدا
ناصرالدین جامی . [ ص ِ رُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) (خواجه ...) عبدالعزیز جامی ، از علمای ولایت جام است و به سال 920 هَ . ق . درگذشته . مؤلف حبیب السیر در ذکر معاریف دوران سلطنت سلطان حسین میرزا بایغرا [ ج 4 ص 339 ] آرد: «خواجه ناصرالدین عبدالعزیز جامی به ص...