کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارزاز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارزاز
لغتنامه دهخدا
ارزاز. [ اِ ] (ع مص ) بزمین فروبردن (چنانکه ملخ دم خود را). دم بزمین فروبردن ملخ جهت بیضه نهادن . (منتهی الأرب ).بزمین فروبردن ملخ دم را ازبهر خایه . (تاج المصادر بیهقی ). فروبردن ملخ دم را بر زمین ، پور نهادن را.
-
واژههای همآوا
-
ارذاذ
لغتنامه دهخدا
ارذاذ. [ اِ ] (ع مص )باران رذاذ (نرم و ریزه ) باریدن . (منتهی الأرب ). باران نرم ریزه باریدن . باران نرم اندک باریدن . باران ضعیف باریدن . اندک باریدن . (تاج المصادر بیهقی ). باران رذاذ رسیدن بزمین . (منتهی الأرب ). || روان شدن جراحت و آنچه در مشک ...
-
ارضاض
لغتنامه دهخدا
ارضاض .[ اِ ] (ع مص ) درنگی کردن . (منتهی الأرب ). درنگی شدن مرد. (تاج المصادر بیهقی ). || آهسته و گران گردیدن . (منتهی الأرب ). || سخت دویدن .(منتهی الأرب ). || سطبر گردیدن ماست . ستبر شدن شیر. (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). غلیظ شدن شیر و مثل آن...