کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ادرجه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ادرجه
لغتنامه دهخدا
ادرجه . [ اُ رُج ْ ج َ ] (ع اِ) نردبان .
-
جستوجو در متن
-
اشمار
لغتنامه دهخدا
اشمار. [ اِ ] (ع مص ) همه ٔ پستان ناقه را بستن . || شتابانیدن آنرا.(منتهی الارب ). شتابانیدن کسی را. (المنجد). || آبستن کردن فحل ، ناقه را. آبستن گردانیدن شتر،ماده شتر را. (منتهی الارب ) . || درنوردیدن . یقال : اشمره بالسیف ؛ ادرجه . (منتهی الارب ). ...
-
نردبان
لغتنامه دهخدا
نردبان . [ ن َ ] (اِ) نردبام (شیرازی ). نوردبان (اصفهانی ). کردی دخیل : نردووان ، (درجه ، نردبان )، نردوآن ، اردوان ، گیلکی دخیل : نردبام ، تهرانی : نوردبون ، در اراک : نردونگ ، ظاهراً از:نرد (نورد) + بان (= بام ). دو چوب یا آهن عمودی که در میان آنها...