کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
احد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
أَحَدٍ
فرهنگ واژگان قرآن
يکي- يكتا (کلمه احد صفتي است که از ماده وحدت گرفته شده ، همچنان که کلمه واحد نيز وصفي از اين ماده است ،ولي بين احد و واحد فرق است ، "احد" آن يكي است كه دومي ندارد چه در ذهن و چه در خارج از ذهن يعني عقلاً دومي براي آن متصور نيست به خلاف کلمه واحد كه ي...
-
أَحَدَ عَشَرَ
فرهنگ واژگان قرآن
يازده
-
غزوه ٔ احد
لغتنامه دهخدا
غزوه ٔ احد. [ غ َزْ وَ ی ِ اُ ح ُ ] (اِخ ) رجوع به احد شود.
-
احد عشر
دیکشنری عربی به فارسی
يازده , عدد يازده
-
لا احد
دیکشنری عربی به فارسی
هيچ کس , هيچ فرد , ادم بي اهميت , ادم گمنام
-
کوه اُحُد
لهجه و گویش تهرانی
سنگین ،بزرگ:سرم مثل کوه احد شده.
-
اﷲ احد اﷲ الصمد
لغتنامه دهخدا
اﷲ احد اﷲ الصمد. [ اَل ْ لا ه ُ اَح َ اَل ْ لا ه ُص ْ ص َ م َ ] (ع جمله ٔ اسمیه مأخوذ از قرآن ) یعنی خدا یکی است و ملجاء و مقصود است . این عبارت را حجاج بن یوسف بر دراهم نقش کرد و فقها آنرا مکروهه نامیدند. رجوع به النقود العربیة ص 13و 14 شود.
-
احد و عشرون
لغتنامه دهخدا
احد و عشرون . [ اَ ح َ دَ وَ ع ِ ] (ع عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) احد و عشرین . بیست ویک .
-
احد افراد العائلة المالکة
دیکشنری عربی به فارسی
سلطنتي , شاهانه , ملوکانه , همايوني , شاهوار , خسروانه
-
احد کبار الملائکة
دیکشنری عربی به فارسی
فرشته ء مقرب , فرشته ء بزرگ
-
مث کوه اُحُد
لهجه و گویش تهرانی
سنگین
-
احد و فرد
فرهنگ گنجواژه
خدا .
-
احد و واحد
فرهنگ گنجواژه
یکتا. خدای احد و واحد، به خدای احد و واحد= قسم به خدا.
-
واژههای همآوا
-
عهد
لغتنامه دهخدا
عهد. [ ع َ ] (ع اِ) اندرز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). وصیت . (از اقرب الموارد) : بدو گفت کاین عهد من یاد دارهمه گفت ِ بدگوی را باد دار. فردوسی .تو عهد پدر با روانت بداربه فرزندمان همچنین یادگار. فردوسی . || پیمان . (منتهی الارب ) (آنند...