کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اجحاف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اجحاف
/'ejhāf/
معنی
ستم کردن؛ تعدی و زیادهروی کردن؛ از حد اعتدال تجاوز کردن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
تجاوز، تخطی، تعدی، درازدستی، دستاندازی، ستم، ظلم، عدول
برابر فارسی
زورگویی کردن
فعل
بن گذشته: اجحاف کرد
بن حال: اجحاف کن
دیکشنری
abuse, extortion, imposition, injury, malfeasance, trespass, victimization
-
جستوجوی دقیق
-
اجحاف
واژگان مترادف و متضاد
تجاوز، تخطی، تعدی، درازدستی، دستاندازی، ستم، ظلم، عدول
-
اجحاف
فرهنگ واژههای سره
زورگویی کردن
-
اجحاف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'ejhāf ستم کردن؛ تعدی و زیادهروی کردن؛ از حد اعتدال تجاوز کردن.
-
اجحاف
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص م .) 1 - ستم کردن ، تعدی کردن . 2 - کار بر کسی تنگ گرفتن .
-
اجحاف
لغتنامه دهخدا
اجحاف . [ اِ ] (ع مص ) کار بر کسی تنگ گرفتن . کار بر کسی تنگ فراگرفتن . (تاج المصادر). تکلیف بمالایطاق . استیصال . اجتراف . ایذاء. اضرار. گزند کردن . || همه چیز را گرفتن . || بردن . (منتهی الارب ). || اجحفت به الفاقة؛ محتاج گردانید او را حاجت و مضرّت...
-
اجحاف
دیکشنری عربی به فارسی
تبعيض , تعصب , غرض , غرض ورزي , قضاوت تبعيض اميز , خسارت وضرر , تبعيض کردن , پيش داوري
-
اجحاف
دیکشنری فارسی به عربی
ابتزاز
-
واژههای مشابه
-
اجحاف کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ابتِزار
-
اجحاف آمیز
دیکشنری فارسی به عربی
اِبتِزَازي
-
اجحاف کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أجحَفَ
-
جستوجو در متن
-
غرض ورزی
دیکشنری فارسی به عربی
اجحاف
-
قضاوت تبعیض امیز
دیکشنری فارسی به عربی
اجحاف
-
خسارت وضرر
دیکشنری فارسی به عربی
اجحاف