کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اثبعل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اثبعل
لغتنامه دهخدا
اثبعل . [اَ ب َ ع َ ] (اِخ ) یکی از ملوک فینیقیه که از 940 تا908 ق . م . در صیدا حکم رانده است . (قاموس الاعلام ).
-
واژههای همآوا
-
اسبال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'esbāl باریدن باران.
-
اسبال
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) باران باریدن . 2 - بسیار سخن گفتن بر کسی . 3 - (مص م .) جاری کردن ، روان ساختن .
-
اسبال
لغتنامه دهخدا
اسبال . [ اَ ] (ع اِ) اسبال دلو؛ دهانه های دلو. (منتهی الارب )؛ لبهای آن .
-
اسبال
لغتنامه دهخدا
اسبال . [ اِ ] (ع مص ) جاری کردن . (غیاث ). - اسبال دمع؛ پیاپی ریختن اشک . پیاپی آمدن اشک . (منتهی الارب ).- اسبال سما ؛ باریدن آسمان . باریدن باران . (منتهی الارب ).- اسبال مطر ؛ پیاپی آمدن باران . (منتهی الارب ).باران باریدن . (زوزنی ).|| اسبال زرع...