اسبال . [ اِ ] (ع مص ) جاری کردن . (غیاث ). - اسبال دمع؛ پیاپی ریختن اشک . پیاپی آمدن اشک . (منتهی الارب ).
- اسبال سما ؛ باریدن آسمان . باریدن باران . (منتهی الارب ).
- اسبال مطر ؛ پیاپی آمدن باران . (منتهی الارب ).باران باریدن . (زوزنی ).
|| اسبال زرع ؛ برآمدن خوشه ٔ کشت . (منتهی الارب ). خوشه ٔ کشت بیرون آمدن . (تاج المصادر بیهقی ). صاحب خوشه شدن کشت . (منتهی الارب ). || اسبال طریق ؛ بسیار آینده و رونده شدن راه . (منتهی الارب ). || بسیار کردن سخن بر کسی . (زوزنی ): اسبل علیه . (منتهی الارب ). || فروهشتن . فروگذاشتن ازار و مانند آن به تکبر. (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). فروگذاشتن جامه . (غیاث ). فروگذاشتن ازار و آنچه بدان ماند. (زوزنی ). || فروگذاشتن پرده و جز آن . فروریختن . || سست کردن بند ازار. (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.