کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اثام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اثام
لغتنامه دهخدا
اثام . [ اَ ] (اِخ ) وادیی است در جهنّم .
-
اثام
لغتنامه دهخدا
اثام . [ اَ ] (ع مص )جزا دادن بگناه . (زوزنی ). بزه شمردن بر کسی و جزا دادن بگناه . (تاج المصادر بیهقی ): اثمه اﷲ فی کذا اَثما و اثاما؛ گناهکار شمارد او را خدای در این کار. (منتهی الارب ). || (اِ) پاداش بدی و گناهکار.(منتهی الارب ). عقوبت . (مهذب الا...
-
اثام
لغتنامه دهخدا
اثام . [ اِ ] (ع اِ) پاداش بزه . (منتهی الارب ).
-
واژههای مشابه
-
آثام
فرهنگ واژههای سره
گناهان، گناهها
-
آثام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ اِثْم] [قدیمی] 'āsām = اثم
-
آثام
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] ( اِ.) جِ اثم ؛ گناه ها، بزه ها.
-
آثام
لغتنامه دهخدا
آثام . (ع اِ) ج ِ اِثم . بزه ها. گناهان .
-
واژههای همآوا
-
عصام
لغتنامه دهخدا
عصام . [ ع َ ] (ع اِ) حلقه ای که در گردن سگ باشد. ج ، أعصام . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
عصام
لغتنامه دهخدا
عصام . [ ع ِ ] (اِخ ) (ملا...) نام او عبدالملک بن جمال الدین عصامی و مشهور به ملا عصام است . رجوع به عبدالملک (ابن جمال العصامی ...) شود.
-
عصام
لغتنامه دهخدا
عصام . [ ع ِ ] (اِخ ) ابن شهبربن حارث بن ذبیان بن عذرة. از سواران و فصیحان عرب در دوره ٔ جاهلیت . در مورد کسانی که شرافت را با اکتساب و نه به اصل و نسب به دست آورده اند، به وی مثل زنند و گویند: «کن عصامیاً و لاتکن عظامیاً»؛ یعنی به شرافت خود فخر و مب...
-
عصام
لغتنامه دهخدا
عصام . [ ع ِ ] (اِخ ) ابن عمرو بغدادی ، مکنی به ابوحمید. تابعی است . رجوع به ابوحمید شود.
-
عصام
لغتنامه دهخدا
عصام . [ ع ِ ] (ع اِ) بند مشک و دوال که به وی بردارند مشک را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || رسن محمل که بر تصدیر وسینه بند و تنگ شتر بندند تا سپس نرود. (از منتهی الارب ). شکال ، در محمل . (از اقرب الموارد). || رسن دلو و مشک و آبدستان که بدان ب...
-
آثام
فرهنگ واژههای سره
گناهان، گناهها