کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اتقان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اتقان
/'etqān/
معنی
محکم کردن؛ استوار کردن کاری؛ استواری.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اتقان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'etqān محکم کردن؛ استوار کردن کاری؛ استواری.
-
اتقان
فرهنگ فارسی معین
( اِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) محکم کردن ، استوار کردن . 2 - (اِمص .) استواری .
-
اتقان
لغتنامه دهخدا
اتقان . [ اِ ] (ع مص ) کاری محکم کردن . (مؤید) (زوزنی ) (تاج المصادر). استوارکردن کار. (مؤید) (منتهی الارب ). استواری . اِحکام .- اتقان صُنع ؛ در اصطلاح حکمت ،اتقان شناختن ادلّه است با علل و ضبط قواعد کلیه است با جزئیات آنها و گفته اند اتقان شناختن...
-
جستوجو در متن
-
جزائری
لغتنامه دهخدا
جزائری . [ ج َ ءِ ] (اِخ ) محمدسعیدبن سیدمحیی الدین حسینی . او راست : اتقان الصنع فی شرح رسالةالوضع. (از معجم المطبوعات ).
-
اسکندر شدید
لغتنامه دهخدا
اسکندر شدید. [ اِ ک َ دَ ش َ ] (اِخ ) او راست : بیان الصناعة من اتقان فن الزراعة، که در مطبعةالرغائب در زقازیق بسال 1905م . طبع شده . (معجم المطبوعات ج 1 ستون 438).
-
بیت السلطان
لغتنامه دهخدا
بیت السلطان . [ ب َ تُس ْ س ُ ] (اِخ ) در احکام نجوم برج پس از بیت السفر والدین باشد و آن بیت دهم است . (یادداشت بخط مؤلف ) : که کیوان در میزان اتقان ارکان بیت السلطان او می کند. (جامعالتواریخ رشیدی ).
-
اسلم
لغتنامه دهخدا
اسلم . [ اَ ل َ ](اِخ ) ابن سهل بن اسلم بن زیادبن حبیب رزاز، معروف به نحشل واسطی و مکنی به ابوالحسن . حافظ سلفی در سوءالاتی که از خمیس حوزی کرده آرد: اسلم منسوب است به «محلةالرزازین »، و آن محله ٔ سفلی است به واسط، و مسجد وخانه ٔ وی بدانجا بود، او مر...
-
سابق
لغتنامه دهخدا
سابق . [ ب ِ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن علی بن عبدالقادر عراقی حدادی دمشقی شافعی معروف به سابق ، ادیبی است فاضل و شاعری ماهر، و مؤلف کتاب «مختصر الاتقان » است که کتاب اتقان سیوطی را تلخیص کرده و اشعار نغز بسیاری هم گفته و در سال 1161 هَ . ق . در گذشته ،...
-
امیرکاتب
لغتنامه دهخدا
امیرکاتب . [ اَ ت ِ ] (اِخ ) قوام الدین ابوحنیفه امیرکاتب بن امیرعمربن امیرغازی فارابی اتقانی عمیدی . (685 - 758 هَ .ق ./ 1286 - 1357 م .) فقیه بود. در اتقان متولد شد، ببغداد و مصر مسافرت کرد و در دمشق ساکن شد. او راست شرحی بر الهدایه موسوم به غایةال...
-
حسن
لغتنامه دهخدا
حسن . [ ح َ س َ ](اِخ ) ابن سری کاتب از اصحاب صادق . عبدی انباری و حسن بن محبوب از وی روایت دارد. او راست : کتاب الاصل . (ذریعه ج 2 ص 119، ج 6 ص 321 و ج 2 ص 146) (اتقان المقال ).
-
حسن نسق
لغتنامه دهخدا
حسن نسق . [ ح ُ ن ِ ن َ س َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) در اصطلاح علم بلاغت ، آوردن کلمات را بدنبال یکدیگر بطور زیبا و رسا میباشد. و مثال آن را «و قیل یا ارض ابلعی مائک و یا سماء اقلعی ...» (قرآن 44/11) آورده اند. (کشاف اصطلاحات الفنون از اتقان ).
-
کورتن
لغتنامه دهخدا
کورتن . [ رِ تُن ْ ] (اِخ ) ویلیام (1808-1864 م .). از خدمتگزاران مذهب پروتستان بود. وی از دانشکده ٔ آکسفورد فارغ التحصیل شد و قسمت اعظم اهتمام او صرف تحقیق در زبان و ادبیات سریانی گردید و در زبان و ادب عربی نیز به تحقیق پرداخت و کتاب الملل و نحل شهر...
-
کاشانی
لغتنامه دهخدا
کاشانی . (اِخ ) سید ابوالقاسم بن سیداحمد کاشانی الاصل نجفی المسکن از افاضل علمای امامیه ٔ این اواخر بوده است و از تألیفات اوست : 1- کشف الاسرار الخفیه فی شرح الدرة النجفیه که منظومه ٔ فقه دره ٔ نجفیه سید بحرالعلوم را با کمال اتقان شرح کرده و دو مجلد...
-
خانملا
لغتنامه دهخدا
خانملا. [ م ُ ] (اِخ ) وی حسین حنفی پیشاوری و شهیر به «خانملا» مولوی است . مرگ او در حدود 1210 هَ . ق . اتفاق افتاد. او راست : 1 - تفسیر اتقان فی علوم القرآن . که در دهلی بسال 1280 هَ . ق . چاپ شد. 2 - حاشیه ٔ خانملا. کتابی است بر حاشیه ٔ میرزاهد بر ...