کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابوحیان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابوحیان
لغتنامه دهخدا
ابوحیان . [ اَ ح َی ْ یا ] (اِخ ) ابن حمادبن ابی حنیفه ، امام اعظم است . (ابن الندیم ).
-
ابوحیان
لغتنامه دهخدا
ابوحیان . [ اَ ح َی ْ یا ] (اِخ ) اثیرالدین محمدبن یوسف بن علی غرناطی اندلسی جیانی . یکی از ائمه ٔ لغت عرب . اصلاً بربری است . مولد او در غرناطه به سال 654 هَ . ق . بوده است . مقدمات علوم را در همان شهر بیاموخت و سپس به شهرهای بلش و مالقه و مریه شد و...
-
ابوحیان
لغتنامه دهخدا
ابوحیان . [ اَ ح َی ْ یا ] (اِخ ) سهیم بن نوفل . محدث است و او معروف به ابن عینیّه است .
-
ابوحیان
لغتنامه دهخدا
ابوحیان . [ اَ ح َی ْ یا ] (اِخ ) عبداﷲبن محمدبن جعفربن حیان اصفهانی . رجوع به عبداﷲ... شود.
-
ابوحیان
لغتنامه دهخدا
ابوحیان . [ اَ ح َی ْ یا ] (اِخ ) مترجم و مصلح کتاب المجسطی با معاضدت سلم بأمر یحیی بن خالد برمکی بود و نیز نام او را ابوحسان آورده اند. رجوع به ابوحسان ... شود.
-
ابوحیان
لغتنامه دهخدا
ابوحیان . [ اَ ح َی ْ یا ](ع اِ مرکب ) آب . (مهذب الاسماء). || فهد.
-
ابوحیان
لغتنامه دهخدا
ابوحیان . [ اَ ح َی ْیا ] (اِخ ) یحیی بن سعیدبن حیان التیمی . محدث است .
-
واژههای مشابه
-
ابوحیان الاشجعی
لغتنامه دهخدا
ابوحیان الاشجعی .[ اَ ح َی ْ یا نِل ْ اَ ج َ ] (اِخ ) منذر. محدث است .
-
ابوحیان توحیدی
لغتنامه دهخدا
ابوحیان توحیدی . [ اَ ح َی ْ یا ن ِ ت َ ] (اِخ ) علی بن محمدبن عباس . اصلاً شیرازی یا نیشابوری یاواسطی یا بغدادی است . محب الدین بن النجار گوید: او صحیح العقیده بود و بعض دیگر نیز چنین گفته اند لیکن متأخرین او را بزندقه نسبت کنند، و ابن خلکان گوید ا...
-
جستوجو در متن
-
بوحیان
لغتنامه دهخدا
بوحیان . [ ح َی ْ یا ] (اِخ ) رجوع به ابوحیان شود.
-
علی توحیدی
لغتنامه دهخدا
علی توحیدی . [ ع َ ی ِ ت َ ] (اِخ ) محمدبن عباس توحیدی ، مکنّی به ابوحیان .رجوع به ابوحیان توحیدی و علی (ابن محمد...) شود.
-
اثیرالدین
لغتنامه دهخدا
اثیرالدین . [ اَ رُدْ دی ] (اِخ ) ابوحیان محمدبن یوسف نحوی اندلسی . رجوع به ابوحیان اثیرالدین ... و رجوع به محمدبن یوسف ... و نامه ٔ دانشوران ج 1 ص 127 شود.
-
ابوالعالیة
لغتنامه دهخدا
ابوالعالیة. [ اَ بُل ْ ی َ ] (اِخ ) شدّاد الکوفی . از روات حدیث است و ابوحیّان از او روایت کرده است .