کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابرا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ابرا
/'ebrā/
معنی
۱. (حقوق) چشمپوشی طلبکار از طلب.
۲. [قدیمی] بیزار کردن؛ بری کردن.
۳. [قدیمی] از بیماری رهاندن؛ شفا دادن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابرا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ابراء] 'ebrā ۱. (حقوق) چشمپوشی طلبکار از طلب.۲. [قدیمی] بیزار کردن؛ بری کردن.۳. [قدیمی] از بیماری رهاندن؛ شفا دادن.
-
واژههای مشابه
-
أبرَأ مِن
دیکشنری عربی به فارسی
معاف کرد از , آزاد کرد از , تبرئه کرد از , از دوش (او) برداشت
-
واژههای همآوا
-
أُبْرِئُ
فرهنگ واژگان قرآن
بهبود مي بخشم-شِفا مي دهم
-
ابرع
لغتنامه دهخدا
ابرع . [ اَ رَ ] (ع ن تف ) بارع تر. تمام تر. سرآمدتر در فضل . برتر از دیگران در دانش و مانند آن . نیکوتر. || سطبرتر. هنگفت تر. ضخیمتر. || شدیدتر. اشدّ. سخت تر.
-
جستوجو در متن
-
معاف کرد از
دیکشنری فارسی به عربی
أبرَأ مِن
-
آزاد کرد از
دیکشنری فارسی به عربی
أبرَأ مِن
-
تبرئه کرد از
دیکشنری فارسی به عربی
أبرَأ مِن
-
از دوش (او) برداشت
دیکشنری فارسی به عربی
أبرَأ مِن
-
جأص
لغتنامه دهخدا
جأص . [ ج َءْص ْ ] (ع مص ) جأص الماء؛ خورد آبرا. (منتهی الارب ).
-
کسبت
لغتنامه دهخدا
کسبت . [ ک ِ ب َ ] (اِ) تپنگو و یا غلافی که حجام و یا فصاد ابزارهای خود را در آن نگاه می دارد. (ناظم الاطباء). || قطعه ای از چرم که شخص سقا برکنار چپ خود آویزان کند و مشک آبرا به روی آن در دوش گیرد. (ناظم الاطباء).
-
طاحون
لغتنامه دهخدا
طاحون . (ع اِ) آسیا. (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به طاحونه شود : بر در یاران تهیدست آمدن هست بی گندم سوی طاحون شدن . مولوی .چون شما را حاجت طاحون نماندآبرا از جوی اصلی باز راند.مولوی .
-
لت دادن
لغتنامه دهخدا
لت دادن . [ ل َ دَ ] (مص مرکب ) (... آب ) قسمتی از آب را در مجرای غیر صاحب آن افکندن . ربودن آب . باز کردن مقداری از آب نه برای صاحب آن . باز کردن آب به مزرعه یا خانه ٔ خود آنگاه که خوره و نوبت او نیست . تمام یا بعض آبرا به سوی غیر مقصد راندن .