طاحون . (ع اِ) آسیا. (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به طاحونه شود :
بر در یاران تهیدست آمدن
هست بی گندم سوی طاحون شدن .
چون شما را حاجت طاحون نماند
آبرا از جوی اصلی باز راند.
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طاحون . (ع اِ) آسیا. (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به طاحونه شود :
بر در یاران تهیدست آمدن
هست بی گندم سوی طاحون شدن .