کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
إِمْسَاکٌ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
إِمْسَاکٌ
فرهنگ واژگان قرآن
نگه داشتن (امساک در اصل به معني دست آويختن به چيزي است)
-
واژههای مشابه
-
امساک
واژگان مترادف و متضاد
اجتناب، احتراز، بخل، پرهیز، تجنب، تحرز، تنگنظری، حذر، خست، خودداری، دوری، زفتی، صرفهجویی، قناعت، لئامت، نانکوری، نظرتنگی
-
امساک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'emsāk ۱. خودداری از غذا خوردن.۲. بخل؛ خست؛ زفتی.۳. [قدیمی] بازایستادن.۴. [قدیمی] چنگ درزدن.
-
امساک
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) نگاه داشتن . 2 - نخوردن غذا. 3 - (اِمص .) خودداری . 4 - بخل ، خست .
-
امساک
لغتنامه دهخدا
امساک . [ اِ ] (ع مص ) چنگ درزدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (مؤید الفضلاء). چنگ در چیزی زدن . (مصادر زوزنی ). تشبث کردن . (فرهنگ فارسی معین ). اعتصام . (از اقرب الموارد). گویند: امسک بالشی ٔ؛ اذا تمسک به . || باز...
-
امساک
دیکشنری عربی به فارسی
يبوست , خشکي , خودداري , شکيبايي , تحمل , امساک , مدارا
-
امساک
دیکشنری فارسی به عربی
امساک , جفلة
-
امساک کردن
لغتنامه دهخدا
امساک کردن . [ اِ ک َ دَ] (مص مرکب ) بخل کردن و قصور کردن و خود را باز داشتن از چیزی . (ناظم الاطباء). دریغ داشتن : تو از فشاندن تخم امید دست مدارکه در کرم نکند ابر نوبهار امساک . صائب (از آنندراج ).سرچه باشد که من از تیغ تو امساک کنم ترسم آنرا گره خ...
-
امساک کردن
دیکشنری فارسی به عربی
امتنع عنه
-
جستوجو در متن
-
یبوست
دیکشنری فارسی به عربی
امساک , مخالفة
-
تحمل
دیکشنری فارسی به عربی
امساک , تحمل
-
روزه
واژگان مترادف و متضاد
۱. صوم ۲. امساک
-
absolute diet
پرهیز مطلق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] امساک از خوردن غذا