کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَيُّنَا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
أَيُّنَا
فرهنگ واژگان قرآن
کدام ما
-
واژههای مشابه
-
آینا
فرهنگ نامها
(تلفظ: āynā) (ترکمنی) به معنی آئینه ؛ (ترکی) آئینه ، آبگینه ، شیشه ، شفاف ، صورت سفید و زیبا ؛ (به مجاز) زیبارو .
-
اینا
لهجه و گویش تهرانی
در ترکیب:محمود اینا (خانواده محمود)، علی اینا (خانواده علی)
-
آینا
واژهنامه آزاد
زیبا. دوست داشتنی. الهه عشق و جنگ.همه چیز دان. زهره از ترکیب چند نام ایرانی بدست می آید
-
جستوجو در متن
-
thisbe
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اینا
-
inta
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اینا
-
این
لغتنامه دهخدا
این . [ اَ ] (ع مص ) رسیدن هنگام و وقت : آن الوقت ایناً؛ رسید هنگام و وقت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). و منه : آن لک ان تفعل کذا؛ رسید هنگام که این کاربکنی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || درمانده گردیدن : آن ا...
-
ساآله
لغتنامه دهخدا
ساآله . [ ل ِ ] (اِخ ) زاله . ساآله ساکسون رودخانه ای است در آلمان که از کوه فیختلگبرگ در باویر سرچشمه میگیرد و پس از سیراب کردن نواحی هوف سالفلد، رودواشتاد ، اینا ، نومبورگ ، بطرف اونستروت میرود و پس از سیراب کردن مرسبورگ ، الستربلانش ، لیپزیک ، هال...
-
منافصة
لغتنامه دهخدا
منافصة. [ م ُ ف َ ص َ ] (ع مص ) نبرد کردن به دور انداختن کمیز. یقال : نافصه ؛ ای قال بل و ابول فننظر اینا ابعد بولا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نبرد کردن به دور انداختن بول . (از ذیل اقرب الموارد)
-
مقاصاة
لغتنامه دهخدا
مقاصاة. [م ُ ] (ع مص ) از کسی دور شدن . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || نبرد کردن به دوری . (منتهی الارب ) (آنندراج ): قاصانی مقاصاة فقصوته ؛ نبرد کرد با من در دوری ومباعدت پس غالب آمدم بر آن ، و گویند: هلم...
-
صردر
لغتنامه دهخدا
صردر. [ ص ُرر دُرر ] (اِخ )علی بن حسن بن علی بن فضل کاتب و شاعر معروف به صردر ومکنی به ابومنصور و ملقب به الرئیس یکی از نجبای شاعران در عصر خویش بود. میان جودت سبک و حسن معنی جمعکرده و شعر وی را طلاوتی رائق و بهجتی فائق است . دیوان شعر کوچکی دارد و چ...
-
این
لغتنامه دهخدا
این . (ضمیر، ص ) ضمیر اشاره برای نزدیک . مقابل آن . ج ، اینها، اینان . (فرهنگ فارسی معین ). کلمه ٔ اشاره که بدان به شخص یا شی ٔ حاضر اشاره میکنند. و چون این کلمه پس از موصوف واقع و موصوف بآن اضافه شود الفش در درج ساقط گردد. (از ناظم الاطباء). پهلوی ،...
-
پروس
لغتنامه دهخدا
پروس . [ پْرو / پ ِ ] (اِخ ) نام قسمتی از کشور آلمان است . مساحت آن 292695 هزارگزمربع و سکنه ٔ آن 39 میلیون تن میباشد. پروس از شرق به غرب شامل پروس شرقی و بقایای پروس غربی و پومرانی و هانور و شلسویگ هولشتاین و وستفالی و پروس رنان و هس ناسو است . خاک ...