مقاصاة. [م ُ ] (ع مص ) از کسی دور شدن . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || نبرد کردن به دوری . (منتهی الارب ) (آنندراج ): قاصانی مقاصاة فقصوته ؛ نبرد کرد با من در دوری ومباعدت پس غالب آمدم بر آن ، و گویند: هلم اقاصیک اینا ابعد من الشر؛ بیا تا نبرد کنم تو را که کدام یک دورتریم از بدی . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.