کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَضَاءَتْ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
أَضَاءَتْ
فرهنگ واژگان قرآن
روشن کند
-
واژههای همآوا
-
عظاءة
لغتنامه دهخدا
عظاءة. [ ع َ / ع ِ ءَ] (ع اِ) به معنی عظایة است . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). دابه ای است مانند کربسه . (آنندراج ). ج ،عَظاء. عِظا. (اقرب الموارد). رجوع به عظایة شود.
-
عظاءة
لغتنامه دهخدا
عظاءة. [ ع َ ءَ ] (اِخ ) آبی است از آن بنی کعب . و گویند جایگاهی است که در آنجا جنگی بین بنی شیبان و بنی یربوع رخ داد. و برخی آن را نام جنگی بین بکربن وئل وبنی تمیم دانند در عهد جاهلیت . (از معجم البلدان ).
-
عذائط
لغتنامه دهخدا
عذائط. [ ع َ ءِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عذیوط. رجوع به عذیوط شود.
-
اذاعت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: اذاعة] ‹اذاعه› [قدیمی] 'ezā'at ۱. فاش کردن؛ آشکار کردن.۲. پراکنده کردن.
-
اضائت
فرهنگ فارسی معین
(اِ ئَ) [ ع . اضائة ] 1 - (مص م .) روشن کردن . 2 - (مص ل .) روشن شدن . 3 - (اِمص .) روشنایی .
-
اضاعت
فرهنگ فارسی معین
(اِ عَ) [ ع . اضاعة ] 1 - (مص م .) ضایع کردن . 2 - تَلَف کردن . 3 - (مص ل .) بسیار شدن آب و زمین کسی .
-
اذاعة
لغتنامه دهخدا
اذاعة. [ اِ ع َ ] (ع مص ) آشکار کردن . آشکارا کردن . (غیاث اللغات ). فاش کردن (چنانکه خبر را). پراکنده کردن (چنانکه خبری را). اظهار. اشاعه (خبر را). انتشار.- اذاعه ٔ سرّ خود، یابسرّ خود ؛ فاش کردن راز خویش و آشکار و ظاهرکردن آن ، یا ندا دردادن بدان د...
-
اضاءة
لغتنامه دهخدا
اضاءة. [ اِ ءَ ] (ع مص ) روشن شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (مهذب الاسماء) (اقرب الموارد) (ترجمان تهذیب عادل ص 14) (مؤید الفضلا). || روشن کردن . (منتهی الارب ) (ترجمان تهذیب عادل ص 14) (مؤید الفضلا) (آنندراج ) (غیاث ) (تاج ال...
-
اضائت
لغتنامه دهخدا
اضائت . [ اِ ءَ ] (ع مص ) رجوع به اضاءة شود.
-
اضائة
لغتنامه دهخدا
اضائة. [ اِ ءَ ] (ع مص ) رجوع به اضاءة شود.
-
اضاعت
لغتنامه دهخدا
اضاعت . [ اِ ع َ ] (ع مص ) ضایع کردن . (غیاث ) (ترجمان تهذیب عادل بن علی ص 14) (آنندراج ). اضاعة. تضییع. و رجوع به اضاعة و اضاعه شود.
-
اضاعة
لغتنامه دهخدا
اضاعة. [ اِ ع َ ] (ع مص ) بسیار گردیدن ضیعت کسی . (منتهی الارب ). بسیار شدن ضیاع . (آنندراج ). بسیار گردیدن ضیعت شخص . (ناظم الاطباء). اضاعه ٔ مرد؛ بسیاری و فزونی ضیاع وی ، و در حدیث آمده است : افشی اﷲ ضیعته ؛ ای اکثر معاشه . (از تاج العروس ). بسیارض...