کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أخَذَ حِذْرَه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
أخَذَ حِذْرَه
معنی
احتياط کرد , مواظبت کرد , هشيار شد , مراقبت کرد , دست به عصا راه رفت , محتاطانه حرکت (عمل) کرد
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
أخَذَ حِذْرَه
دیکشنری عربی به فارسی
احتياط کرد , مواظبت کرد , هشيار شد , مراقبت کرد , دست به عصا راه رفت , محتاطانه حرکت (عمل) کرد
-
واژههای مشابه
-
اخذ
واژگان مترادف و متضاد
دریافت، ستاندن، قبض، گرفتن
-
آخذ
فرهنگ واژههای سره
گیرنده
-
اخذ
فرهنگ واژههای سره
گرفتن، دریافت، فراستاندن
-
أَخَذَ
فرهنگ واژگان قرآن
گرفت(مذکر)
-
أَخْذُ
فرهنگ واژگان قرآن
گرفتن
-
أُخِذَ
فرهنگ واژگان قرآن
گرفته شده
-
اخذ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'axz ۱. گرفتن؛ ستدن.۲. فراگرفتن؛ آموختن.۳. اقتباس کردن.
-
اخذ
فرهنگ فارسی معین
( اَ) [ ع . ] (مص م .) گرفتن ، ستدن . ؛ ~ رأی رأی گرفتن برای برگزیدن کسی یا انتخاب چیزی یا امری .
-
آخذ
لغتنامه دهخدا
آخذ. [ خ ِ ](ع ص ) گیرنده . ج ، آخذین . || شتری که بفربهی آغازیده باشد. || اشتری که دندان آن شروع ببرآمدن کرده باشد. || شیر که زبان بگزد از شدت ترشی . || آنکه چشم دردگن دارد.
-
اخذ
لغتنامه دهخدا
اخذ. [ اَ ] (ع مص ) اتخاذ. قبض . گرفتن . (غیاث ). ستدن . فراگرفتن . (تاج المصادر بیهقی ). فاگرفتن . (زوزنی ). بازگرفتن . || واجب کردن . || در بدی انداختن و کشتن و بستن و گرفتار کردن کسی را. || اسیر کردن . || بکیفر و پاداش خود رسیدن . || بازداشتن . من...
-
اخذ
لغتنامه دهخدا
اخذ. [ اَ خ َ ] (ع مص ) تخمه پیدا کردن از پر خوردن شیر. ناگوارد شدن شترکره از شیر. ناگواری شتربچه از شیر. || دیوانه شدن اشتر. || مبتلا شدن مرد به آشوب چشم یعنی درد چشم و رمد.
-
اخذ
لغتنامه دهخدا
اخذ. [ اَ خ ِ ] (ع ص ) مرد رَمَدرسیده . آشفته چشم . چشم بهم خورده . بدرد چشم دچارشده .
-
اخذ
لغتنامه دهخدا
اخذ. [ اِ ] (ع اِ) سیرت . روش . رفتار. || خوی . عادت . طبیعت . || داغی که بر پهلوی شتر کنند هنگام خوف بیماری . || مانند. همسر.